English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to game away one's money U درقمارپول ازدست دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Protection money. Racket money. U باج سبیل
Money for jam . Money for old rope . U پول یا مفتی
money begets money <idiom> U پول پول می آورد
game U کامپیوتر مخصوص
game U معیوب
the game is up U بازی تمام شد
game U شکار گرفته شده
game U هرنوع ورزش بامقررات
game U سرگرمی دوربازی بازی کردن
game U شکار
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game and game U یک بیک
game and game U یکدست ویکدست
game keep U شکاربان
game keep U قرق چی
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
game keep U پاسبان شکار
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
the game is up U بازی باخت
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game U بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game U اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game U اهل حال
game U تفریح کردن
game U دست انداختن
game U سرحال
game U چلاق
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
the game is on U بازی دایر است
game U بازی
game U مسابقه
game U سرگرمی شکار
game U جانور شکاری
game U یک دوربازی
game U مسابقههای ورزشی
game U شوخی
perfect game U یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
passing game U حمله با استفاده از پاس به جلو
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
game fowl U نژاد خروس جنگی
game fowl U خروس جنگی
game fowl U مرغ شکاری
game fish U ماهی موردنظر
game fish U ماهی مجاز برای صیادی
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
game keeper U قرق چی
game theory U نظریه بازیها
game point U امتیاز پایانی
game playing U playing computerizedgame
game plan U استراتژی بازی
game of chance U بازی قمار
game management U شکاربانی
game management U شکارداری
game law U قانون شکار
game keeper U قرق چی میدان
game cycle U دوره بازی
game cock U خروس جنگی
open game U بازی باز شطرنج
fair game U دست انداختنی
fair game U مسخره کردنی
four handed game U بازی چهارنفره
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
game cartridge U محلورودیبازی
parlour game U بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
enter the game U وارد بازی شدن
fair game U طعمهی حاضر و آماده
fair game U آماج روا
fair game U شکار قانونی
game clock U ساعت ورزشگاه
game bird U پرنده موردنظر درشکار
game bird U یک امتیاز
game ball U توپ بازی
game bag U خرجین شکاری
off hand game U بازی غیررسمی
off hand game U بازی جنبی
fair game U شکار مجاز
Do you know how to play this game ? U این بازی رابلد هستید ؟
spanish game U بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
middle game U وسط بازی
shell game U قمار با گردو
to kill game U شکارزدن
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
laws of the game U مقررات مسابقه
to make game of U دست انداختن
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to die game U مردانه جان دادن
short game U ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
team game U بازی گروهی
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
stoppage of the game U توقف بازی
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
small game U پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
skin game U فریبکاری
skin game U تقلب درقمار
skin game U قمار از روی تقلب
three knights' game U بازی سه اسب
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
ball game U گوبازی
ball game U مسابقه
ball game U هماورد
ball game U شرایط وضعیت
board game U بازی روی تخته
hard game U بازی دشوار
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
game theory U تئوری بازی
game theory U نظریه بازی
ball game U ورزش یا بازی با توپ
zero sum game U بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
shell game U گردو بازی
two pawns game U بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game U بازی وینی شطرنج
war game U جنگ ازمون
war game U اجرای بازی جنگ
war game U بازی جنگ کردن
war game U بازی جنگ
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
big game U شکار حیوانات بزرگ
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game U بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
a game of chess U یک مسابقه شطرنج
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
crampet game U بازی شطرنج
video game U بازی دیدنی
computer game U بازی کامپیوتری
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
football game U بازی فوتبال
centre game U بازی مرکزی
choose up game U بازی غیررسمی
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
closed game U بازی بسته
power game U بازی قدرتی
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
four knight's game U بازی چهار اسب
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
two person zero sum game U در تئوری بازیها
two person zero sum game U بازی دو نفره با مجموع صفر
Shall we play a game of cards? U یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
semi open game U بازی شطرنج نیمه باز
video game machine U ماشین بازی تصویری
this game is proper to spring U این بازی مخصوص بهار است
half giuoco game U بازی نیمه جوئوکو شطرنج
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
to play a poor game U بدبازی کردن
big game reel U قرقره صید ماهیهای بزرگ
to deal out [card game] U کارت دادن [ورق بازی]
scotch four knights' game U بازی چهاراسب اسکاتلندی شطرنج
to fly at a higher game U همت برچیزعالی ترگماشتن
computerized game playing U بازیهای کامپیوتری
queen's pawn game U بازی پیاده وزیر شطرنج
He plays a beautiful game of volleyball. U مثل ماه والیبال بازی می کند
She is romantically inclined. She i8s game. U از دو حال خارج نیست
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . U موضوعی را لو دادن
near money U شبه پول
he is f. of money U پول فراوان دارد
f. money U پول فراوان
we are want of money U ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
his money is more than can U پولیش بیش
After all that money is of no use. تازه آن پول هم بدردت نمی خورد.
He is in the money. U پول پارومی کند ( خیلی ثروتمند است )
i have no money about me U با خود هیچ پولی ندارم
value for money U قدرت خرید پول
value for money U ارزش پول
value of money U ارزش پول
even money U مبلغ مساوی در شرط بندی
his money is more than can U ازانست که بتوان شمرد
be in the money <idiom> U در پول غلت خوردن
money on d. U وجه امانعی
money U مسکوک ثروت
be in the money <idiom> U پول پارو کردن
money U سکه
money اسکناس
money U پول
take in (money) <idiom> U رسیدن
near with one's money U خسیس
money on d. U پول سپرده
money U جایزه نقدی
Money peters out. U پول کم کم تمام می شود.
smart money U مطلع
smart money U غرامت پولی که دولت بسربازان وملوانان زخمی ومصدوم میدهد
smart money U خسارت
supply of money U عرضه پول
You will need to spend some money on it. U تو باید برایش پول خرج بکنی.
soft money U پول ضعیف
sound money U پول قوی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com