Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to forge out plans
U
برنامه ریختن
to forge out plans
U
نقشه ریختن
to forge out plans
U
توطئه چیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forge
U
کوبیدن
forge
U
جلو رفتن
forge
U
ریخته گری فلز
forge
U
تراشیدن
forge
U
اهنگری کردن
forge
U
اسنادساختگی ساختن
forge
کوره آهنگری
forge
دمگاه
forge
U
کوره قالگری
forge
U
جعل
forge
U
تهیه جنس قلابی
forge
U
بر سندان کوفتن
forge
U
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
forge
U
جعل کردن
to forge ahead
U
پیش قدم شدن
to forge ahead
U
پیش رفتن
to forge a lie
U
دروغ بافتن
to forge a document
U
سندی راجعل کردن
hollow forge
U
اهنگری کردن مجوف
hollow forge
U
سوراخ کردن گرم
covered forge
U
کوره دیواری
furnace forge
U
اهنگری کورهای
forge welding
U
جوش اتش
forge weld
U
جوش دادن شعلهای
forge vice
U
گیره اتشکاری
drop forge
U
منگنه زدن
hot forge
U
اهنگری کردن گرم
drop forge
U
سکه زدن
forge pig iron
U
اهن خام اهنگری
To forge a document (documents).
U
سند ومدرک سازی کردن
plans
U
برنامه
plans
U
طرح ریزی کردن
plans
U
طرح کردن
plans
U
پیش بینی کردن
plans
U
نقشه کف
plans
U
نقشه کشیدن طرح ریختن
plans
U
خیال
plans
U
تدبیر اندیشه
plans
U
نقشه
plans
U
طرح
plans
U
نقشه مسطحه برنگاره
plans
U
هامن
plans
U
برنامه ریزی کردن
plans
U
طرح کشیدن یا ریختن
plans
U
طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plans
U
تدبیر
plans
U
زبان برنامه نویسی سطح پایین
plans
U
پلان
it is inimical to our plans
U
با نقشههای ما مغایر است برای نقشههای ما زیان اوراست
ground plans
U
برنگاره
to make plans
U
نقشه ریختن
to make plans
U
برنامه ریختن
comprehensive plans
U
برنامههای جامع
to make plans
U
توطئه چیدن
ground plans
U
نقشه مسطحه
ground plans
U
طرح اساسی
ulterior plans
U
تدابیر اجل بعدی
ground plans
U
شالوده
ground plans
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
master plans
U
نقشه مجموعه
master plans
U
نقشه کلیات
strategic plans
U
نقشههای استراتژیک
cash plans
U
طرح پرداختهای نقدی
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs).
U
باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
Plans for the dam have been rejected by environmentalists.
U
برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong.
U
از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com