Perdic | to collapse | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 25 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	to collapse U	درهم شکستن [مذاکره یا فرضیه]
	to collapse U	بهم خوردن [مذاکره یا فرضیه]
	to collapse U	موفق نشدن [مذاکره یا فرضیه]
	to collapse U	فرو ریختن [ساختمان]
	to collapse U	خراب شدن [ساختمان]
	to collapse U	متلاشی شدن [ساختمان]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	collapse U	فروریختن
	collapse U	متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
	collapse U	اوار
	collapse U	سقوط
	collapse U	فروپاشی
	collapse U	اضمحلال
	collapse U	از حال رفتن
	collapse U	فروریختگی
	collapse U	برخاستن روی پرتابگر
	collapse U	رمبش
	collapse U	از کار افتادن قلب
	collapse capitalism U	فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
	collapse design U	محاسبه در محیط خمیری
	collapse mechanism U	مکانیزم خرابی
	collapse mechanism U	فروریختگی
	collapse pressure U	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
	collapse slump U	از هم پاشیدگی بتن را درازمایش افت بتن بوسیله مخروط ناقص گویند
	gravitational collapse U	فرو ریزش گرانشی
	gravitational collapse U	رمبیدن
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy