English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to advance the hand of a clock U عقربه ساعت را جلو کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hand advance U میزان کردن دستی
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
pass from hand to hand U ترتب ایادی
to shuffle from hand to hand U دست بدست کردن
Hand to hand fighting U جنگ تن به تن
advance U پیش پرداخت
advance U وام
advance U جلو
advance U ترقی مساعده
advance U پیشرفت
advance U قبلا تجهیز شده
advance U قبلا تهیه شده
advance ازپیش فرستاده شده
advance U مساعده
advance U طرح کردن
advance پیشنهاد کردن
advance U اقامه کردن
advance U مقدم
advance U پیشرفت طولی ناو
advance U پیشروی پیشروی کردن
advance U حرکت دادن چیزی به جلو
advance U حرکت به جلو
advance U پیشرفت پیشروی
advance U پیش افتادن پیش افتادگی
advance U پیش رفتن
advance U راندن
advance U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advance U اعتبار
advance پیش پرداخت
advance U پیش برق
advance U عالی
advance U ترقی کردن پیش پرداخت
advance U تسریع کردن
advance ترقی دادن
advance course U دوره عالی
in advance <idiom> U سرساعت
in advance <adv.> U از قبل
advance U ترفیع رتبه دادن
advance U پیشرفت
in advance <adv.> U پیشاپیش
advance U مساعده دادن
advance U پیشروی
advance U جلو رفتن
advance U بهبود
advance U جلوبردن
advance U پیشرفت
advance U پیش بردن
advance پیشروی
clock U زمان سنج
clock U تپش زمان سنجی ساعت
clock U زمانگیری
clock U ساعت ورزشگاه
clock U سنجیدن باساعت
clock U ساعت
clock U سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock U دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock U وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock U تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock U خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
clock U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
at eight o'clock U در ساعت هشت
clock U زمان
clock U ساعت
three second clock U ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
four o'clock U گل لاله عباسی
o'clock U ساعت از روی ساعت
four o'clock U لاله عباسی
four o'clock U ساعت چهار
pay in advance U پیش قسط دادن
paper advance U جلو رفتن کاغذ
advance guard U پیش لشکر پاسدار
advance guard U پیش قراول
advance guard U پیشرو
advance guard U طلایه
advance march U فرمان پیش
advance march U پیشروی حرکت به جلو
advance observer U دیدبان مقدم
advance observer U دیدبان جلو
advance gruard U طلایه
advance gruard U پیش قراول
advance gruard U یکان جلودار
advance by echelon U پیشروی رده به رده
money in advance U بیعانه
advance cracking U ترکهای عمیق
advance detachment U قسمت پیشرو
advance detachment U قسمت سرجلودار
money in advance U پیش پرداخت مساعده
advance force U نیروی پیشروی
advance force U نیروی جلودار اب خاکی
advance freight U پیش پرداخت کرایه حمل
advance gruard U جلودار
advance officer U افسر جلودار ستون
advance organizer U پیش سازمان دهنده
pay in advance U پیش پرداخت کردن
advance to contact U پیشروی برای اخذ تماس
payment in advance U پیش پرداخت
speed of advance U سرعت پیشروی
axis of advance U محور پیشروی
payable in advance U قابل پیش پرداخت
velocity of advance U تندی پیشرفت
advance variation U واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
bank advance U وام بانکی
advance sign U علامت اوانس
advance section U قسمت جلویی
payment in advance U پیش پرداخت کردن
advance party U گروه پیشرو
advance party U قسمت پیشرو
advance payment U پیش پرداخت
advance point U گروه نوک
advance point U قسمت سر جلودار
advance point U قسمت نوک
advance purchase U خرید سلف
advance section U قسمت مقدم در منطقه مواصلات
announce in advance U از پیش اعلام کردن
advance by echelon U حرکت رده به رده
advance by bounds U پیشروی خیز به خیز
advance by bounds U حرکت خیز به خیز
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
advance base U پایگاه جلو
buy in advance U پیش خرید کردن
clock operator U تنظیمکنندهوقت
clock timer U زمانموردنظر
atomic clock U ساعت اتمی
electric clock U ساعت الکتریکی
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
The clock has stopped. U ساعت دیواری خوابیده است
digital clock U ساعت رقمی
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
grandfather clock U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
round-the-clock U پیوسته
round-the-clock U لاینقطع
round-the-clock U روز و شب
game clock U ساعت ورزشگاه
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
round-the-clock شبانه روزی
five-o'clock shadows U ته ریش
five-o'clock shadow U ته ریش
digital clock U زمان سنج رقمی
delta clock U که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
clock pulse U تپش زمان سنجی
clock paradox U پارادکس زمانی
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
clock maker U ساعت ساز
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
clock generator U ساعت زا
clock generator U مولد زمان سنجی
clock frequency U بسامد زمان سنجی
clock signal U علامت زمان سنجی
clock skew U اریب زمان سنجی
chess clock U ساعت شطرنج
clock speed U سرعت ساعت
This is a self - winding clock . U این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
clock stagger U رتبه زمان سنجی
clock track U شیار زمان سنجی
clock work U چرخهای ساعت
delta clock U مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
clock rate U نرخ زمان سنجی
biological clock U زیستآهنگ
time clock U ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
shot clock U ساعت مسابقه
roller clock U چشمی بسته قرقره دار
relocation clock U دایره تنظیم هدف
relocation clock U دایره تنظیم تیر
round the clock U ۲۴ ساعته
work against the clock U بکوب کار کردن
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
physiological clock U ساعت فیزیولوژیکی
alarm clock U ساعت شماطهای
military clock U ساعت یا وقت نظامی
master clock U زمان سنج اصلی
master clock U شاه زمان سنج
lady clock U پینه دوز
lady clock U کفشدوز
internal clock U ساعت داخلی
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
face of the clock U صفحه ساعت
wall clock ساعت دیواری
tower clock U برج ساعت
twentyfour second clock U ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
to clock out [in the workplace] U مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
biological clock U ساعت زیستی
biological clock U زیست گشت
alarum clock U ساعت شماطهای
alarum clock U خیزانک
time clock U گاه ساعت
to clock in [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to watch the clock U [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
synchronous phase advance U خازن همزمان
semi automatic advance U میزان کردن نیم خودکار
paper advance setting جایگاه پیشرفته ورق
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
spark advance & retard U میزان کردن جرقه
advance resistance wire U سیم ادونس
automatic timing advance U تنظیم کننده خودکار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com