English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thin film memory U حافظه غشایی نازک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
magnetic thin film memory U حافظه فیلم نازک مغناطیسی
Other Matches
thin film U غشای نازک
thin film U لایه نازک
magnetic thin film U غشاء نازک مغناطیسی
magnetic thin film U فیلم نازک مغناطیسی
thin film circuit U مدار غشایی نازک
magnetic film memory U حافظه با فیلم مغناطیسی
thin U تیم متوسط
thin U بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thin U رقیق کردن
thin U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin U پنجره نمایش داده شده تک خط
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin U با یک فاصله کم بین دو سطح
thin U کم پشت کردن
thin U نازک شدن
thin U نازک
thin U لاغر
thin U نزار
thin U کم چربی
thin U باریک
thin U کم پشت
thin U رقیق
thin U کم مایه
thin U سبک
thin U رقیق و ابکی
thin U کم جمعیت
thin U رقیق کردن لاغر کردن
thin U کم کردن
thin U نازک کردن
thin U بطور رقیق
thin board U لا
wafer-thin U بینهایتنازکومسطح
thin bearded U کوسه
as thin as lath <idiom> لاغر
thick and thin U راسخ
out of thin air <idiom> U ازهیچ یا ازهیچ جا
thick and thin U در هر حال
thin Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
through thick and thin U درهمه حالی
thin skinned U دارای پوست نازک
thin skinned U نازک نارنجی
thin skinned U حساس
thin skinned U پوست نازک
through thick and thin <idiom> U دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
wear thin <idiom> U بی ارزش شدن
as thin as a rake <idiom> U مثل نی قلیان
into thin air <idiom> U بطور کامل
thick and thin U در دشواری وسهولت
wear thin <idiom> U به مرور زمان لاغر شدن
thin bearded U تنک ریش
thin plate battery U باتری صفحه نازک
thin plate weir U سرریز لبه تیز
thin walled cylinder U استوانه جدار نازک
thin layer chromatography U کروماتوگرافی لایه نازک
to vanish into thin air <idiom> U دود شد و به هوا رفت
It vanished into thin air. U دود شد ورفت هوا
to vanish into thin air <idiom> U آب شد و به زمین رفت
spread oneself too thin <idiom> U با یک دست چند هندوانه برداشتن
to vanish into thin air <idiom> U گم و گور شدن
thin window display U نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
skate on thin ice <idiom> U ریسک کردن
film U فیلم سینما
film U فیلم عکاسی
film U غشا
film U پرده نازک
film U سینما
film U غبار
film U تاری چشم فیلم برداشتن از
film U پوسته
film U فیلم
thin boards for inlaid work U لای مثلث
Thick ( sparse , thin ) hair . U موی پرپشت ( کم پشت )
thin boards for inlaid work U لای بغل شیش
The guy vanished into thin air . U طرف یکدفعه غیبش زد
lidding film U سرپوش لیوان
The message of the film is that ... U پیام این فیلم این است که ...
film star U ستارهیکفیلم- سوپراستار
negative film U فیلم منفی
magnetic film U لایه فیلم مغناطیسی
film recorder U ضباط فیلم
film recorder U فیلم نگار
film resistor U مقاومت غشایی
gas film U لایه یا قشر گازی
instruction film U فیلم اموزشی
instruction film U فیلم درسی
magnetic film U غشاء مغناطیسی
lidding film U کلاهک لیوان
oxidation film U قشر اکسید
oxide film U لایه اکسیدی
x ray film U فیلم رونتگن
cartridge film U فیلمفشنگی
cassette film U فیلمدوربین
film disc U صفحهفیلم
film leader U سر
film leader U فیلم
film pack U جایفیلم
film speed U ضبطشتاب
film sprocket U پایهنگهدارفیلم
roll film U فیلملولهای
sheet film U فیلمصفحهای
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
reversal film U فیلم معکوس
positive film U فیلم مثبت
oxide film U قشر اکسیدی
film reader U فیلم خوان
film evaporator U تبخیر کننده پوسته
film-strip U نوار فیلم
acetate film U فیلم استاتی
film strip U نوار فیلم
acetate film U پوسته استاتی
film badge U برگ شناسایی فیلم
film badge U علامت تشعشعات اتمی
film cutout U فیوز پوستهای
film developer U سازنده فیلم
film-strips U نوار فیلم
film guide rail U ریلراهنمایفیلم
still video film disc U سطحفلاپیدیسک
film drying cabinet U مخزنخشککنندهعکس
magnetic film storage U ذخیره فیلم مغناطیسی
To take pictures. To photograph. To film. U عکس انداختن
Make three copies of each film. U از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
She portrays a dancer in the film. U او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
thick film circuit U مدار غشایی ضخیم
film rewind knob U دکمهچرخشفیلم
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
film leader indicator U راهنمایفیلمخودکار
film cassette chamber U محلقرارگیریفیلم
film rewind system U دستگاهپرگردانفیلم
film guide roller U حلقهراهنمایفیلم
It was a sI'lly boring film (movie). U فیلم لوس وخنکی بود
memory U یادگار یاد بود
memory U حافظه
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
to the memory of U به یادبود
memory U یاد
memory U خاطره
in memory of <idiom> U به صورت رایگان
immediate memory U حافظه فوری
memory U حافظه دستگاه کامپیوتر
to stamp on the memory U ذهنی کردن
to commit to memory U ازبرکردن
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
bytewide memory U بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
within living memory U تا انجا که مردمان زنده
cache memory U حافظه پنهانی
volatile memory U حافظه فرار
to escape one's memory U از خاطر رفتن
buffer memory U حافظه میانیگر
add in memory اضافه کردن به حافظه
virtual memory U حافظه مجازی
to stamp on the memory U در ذهن منقوش ساختن
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
within living memory U به یاد دارند
cache memory U بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
primary memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
disk memory U حافظه دیسک
static memory U حافظه ایستا
stack memory U حافظه پشتهای
shadow memory U شبه حافظه
shadow memory U حافظه ثانوی موقت
shadow memory U محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory U جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
semiconductor memory U حافظه نیمه رسانا
secondary memory U حافظه ثانویه
cryogenic memory U استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory U حافظه هستهای
cache memory U یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
commit to memory U حفظ کردن
constructive memory U حافظه سازا
control memory U حافظه کنترل
control memory U حافظه کنترلی
conventional memory U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
coordinate memory U حافظه مختصاتی
core memory U حافظه چنبرهای
search memory U حافظه جستجو
memory button U دکمهحافظ
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
addressed memory U حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
addressed memory U حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
memory allocation U اختصاص حافظه
to fail [memory] U درماندن [حافظه یا خاطره]
auxiliary memory U حافظ کمکی
auxiliary memory U حافظه کمکی
memory recall U دوبارهخوانیحافظه
memory key U کلیدحافظه
memory cancel U پاککردنحافظه
base memory U حافظه پایه
bubble memory U حافظه حبابی
bubble memory U مین فرفیت بالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com