English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thick weft U نخ پود کلفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
weft U تنیدن
weft U تار عنکوبت
under weft U پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
weft U چیز بافته
weft U نمدبافته
warp and weft U تار و پود
weft thread U ریسمانتاریشکل
weft wrapping U شیرازه بافی
weft insertion U [رد کردن پود بداخل چله]
weft insertion U پود گذاری
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
curling weft U پود مجعد و نازک جهت برجسته سازی نقش
sinuous weft U نخ پود زیر [این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
double weft U [دو پود هم ظرافت را با هم در عرض بکار بردن]
curved weft U [انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
weft-face pattern U [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
thick U کلفت
thick U ستبر
thick <idiom> U احمق ،غیر منطقی
thick U صخیم
thick U غلیظ سفت
thick U انبوه
thick U گل الود
thick U تیره ابری
thick U با فاصله زیاد از دوسطح
thick U گرفته
thick U زیاد
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U پرپشت
He is thick-skinned. U آدم پوست کلفتی است
To be in the thick of some thing . U در کش وقوس کاری بودن
lay it on thick <idiom> U زیاده حداز کسی تمجیدکردن
pour it on thick <idiom> U ماهرانه چاپلوسی کردن از
through thick and thin <idiom> U دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
thick warp U نخ تار کلفت
to lay it on thick U نصب کردن ساختن
to lay it on thick U قراردادن کارگذاشتن
thick fog U مه غلیظ
to lay it on thick U فرو نشاندن
thick Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
thick and thin U راسخ
thick and thin U در دشواری وسهولت
thick and thin U در هر حال
it is centimeters thick U دو سانتیمترکلفتی انست
how thick is the board? U تخته چقدراست
how thick is the board? U کلفتی
thick-skinned U پوست کلفت
thick skinned U پوست کلفت
thick skinned U بی احساس
thick skulled U کودن
to lay it on thick U گذاردن
through thick and thin U درهمه حالی
thick witted U بی ذوق
thick witted U خشک مغز
thick witted U کودن
thick with trees U پر از درخت
thick skulled U خشک مغز
thick film circuit U مدار غشایی ضخیم
Thick ( sparse , thin ) hair . U موی پرپشت ( کم پشت )
He is absent- minded . He is muddle - headed . He is thick. گیج است [حواسش پرت است]
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com