English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the four basic arithmetic operations U چهار عمل اصلی [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
basic operation of arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
operations U نحوه استفاده ازدستگاهها
operations U عملیات
f.of operations U حوزه عملیات
operations analysis U تجزیه و تحلیل عملیات
operations code U رمز عملیاتی
operations detachment U قسمت مسئول عملیات
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
base of operations U پایگاه عملیات
airmobile operations U عملیات متحرک هوایی
airmobile operations U عملیات هوارو
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
air operations U میز ردنگاری هوایی
air operations U عملیات هوایی
over the beach operations U عملیات کرانهای
night operations U عملیات شبانه
operations detachment U عنصرعملیات رسد عملیات
operations personal U پرسنل عملیات
operations research U تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
Military operations. U عملیات نظامی
theater of operations U صحنه عملیات
terminal operations U عملیات اسکلهای
terminal operations U عملیات بارانداز
stability operations U عملیات تامین ثبات داخلی
stability operations U عملیات ارام سازی
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
radiological operations U عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
psychological operations U عملیات روانی
over the beach operations U عملیات ساحلی
operations room U centre combatinformation: syn
operations room U اتاق عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
operations code U کد عملیاتی
flight operations U عملیات پرواز
concrete operations U عملیات عینی
continuity of operations U مداومت عملیات
continuity of operations U تسلسل عملیات
covert operations U عملیات مخفی
covert operations U عملیات پنهانی
denial operations U عملیات ممانعتی
maritime operations U عملیات دریایی یا ناوگانی
logical operations U عملیات منطقی
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
denial operations U عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
deputy for operations U معاونت عملیات
concept of operations U روش اجرای عملیات
concept of operations U تدبیر عملیات
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
building operations U عملیات ساختمانی
chemical operations U عملیات شیمیایی
clearing operations U عملیات مین روبی
formal operations U عملیات صوری
clearing operations U عملیات پاک کردن مین
combat operations U مرکز عملیات رزمی
arithmetic mean U میانگین حسابی
arithmetic U افماریک [ریاضی]
arithmetic U حساب [ریاضی]
arithmetic U بخش سخت افزاری CPU که تمام توابع ریاضی و منط قی را انجام میدهد
arithmetic U تابع ریاضی اعمال شده روی داده
arithmetic mean U میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean U میانگین
arithmetic U مربوط به توابع ریاضی از قبیل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب
arithmetic U حسابدان
arithmetic U عمل ریاضی انجام شده توسط ALU
arithmetic U عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
arithmetic U داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
arithmetic U فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
arithmetic U حسابی
arithmetic U محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
arithmetic U توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
arithmetic U علم حساب
arithmetic U حسابی حسابگر
arithmetic U دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
arithmetic U حساب
arithmetic U علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
arithmetic U محاسباتی
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
joint amphibious operations U عملیات مشترک اب خاکی
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
open market operations U عملیات بازار ازاد
black market operations U عملیات بازار سیاه
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
chief of naval operations U فرمانده عملیات دریایی
air area operations U عملیات منطقه هوایی
data transfer operations U عملیات انتقال داده
air ground operations U عملیات مشترک زمینی وهوایی
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerospace projection operations U بالای منطقه عملیات
binary arithmetic U حساب دودوئی
arithmetic function U تابع حسابی [ریاضی]
arithmetic sequence U تصاعد حسابی [ریاضی]
modulo arithmetic U شاخهای از ریاضی که از باقی ماندن عدد وقتی بر عدد دیگر تقسیم میشود استفاده میکند
elementary arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
binary arithmetic U حساب دودویی
modulo arithmetic U ریاضی تابعی در پایه N
multiprecision arithmetic U ریاضیات با دقت چند گانه
modulo arithmetic U بررسی تشخیص خطا با استفاده از باقی مانده عمل ریاضی روی داده
arithmetic , political U اقتصاد سیاسی
arithmetic operation U عمل محاسباتی
arithmetic operator U اپراتور محاسباتی
arithmetic operator U عملگرحسابی
arithmetic operator U نشان حسابی عملگر ریاضی
arithmetic operator U عملگرمحاسباتی
arithmetic progression U تصاعد عددی
arithmetic progression U تصاعد ریاضی
arithmetic progression U تصاعد حسابی
arithmetic operation U عمل حسابی
arithmetic operation U عمل ریاضی
arithmetic check U مقابله حسابی
arithmetic expression U مبین حسابی
arithmetic expression U عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
arithmetic instruction U دستورالعمل حسابی
arithmetic instruction U دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
arithmetic method U روش حسابی
arithmetic operation U عملیات حسابی
arithmetic relation U رابطه حسابی
arithmetic statement U حکم حسابی
arithmetic register U ثبات ریاضی
arithmetic register U ثبات حسابی ثبات محاسباتی
arithmetic relation U ارتباط محاسباتی
arithmetic series U سریهای حسابی
arithmetic unit U واحد حساب
arithmetic shift U تغییر مکان حسابی
arithmetic statement U دستورمحاسباتی
arithmetic unit U واحد محاسبه
arithmetic register U ثبات حسابی
vehicle used for migrant-smuggling operations U خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
assistant chief of staff, g (operations U رکن سوم اداره سوم
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
floating point arithmetic U حساب ممیز شناور
binary arithmetic operation U عملکرد ریاضی دودویی
fundamental operation of arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
fixed point arithmetic U حساب ممیز ثابت
logic arithmetic unit U واحد منطق و حساب
arithmetic logic unit U واحد حساب و منطق
basic U کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic U مین دستیابی
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U مقدماتی اساسی
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic U کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic U روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic U بنیانی
basic U اساسی
basic U اصلی
basic U بنیادی
basic U ابتدایی
basic U اولیه
basic U اساسی مقدماتی
basic U بازی
basic U تهی بنیانی
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic U به یک وسیله راه دور
basic U بیسیک
basic course U دوره مقدماتی
basic U Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic U پایهای
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U قلیایی
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
basic dye U رنگ قلیایی
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
tiny basic U یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
basic weaves U رگباسلیق
quick basic U کوئیک بیسیک
basic research U علم پایه
basic research U علم بنیادی
microsoft basic U مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
integer basic U نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic agreement U توافق اولیه
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
basic gearing U گیربکس
basic fortran U استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic dye U رنگینه بازی
basic deficit U کسری اساسی
basic deficit U کسری کلی
basic date U تاریخ ترفیع
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic data U اطلاعات اولیه
basic gearing U چرخ دندههای اصلی
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic of issue U مبنای توزیع
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
basic load U بار مبنا
basic linkage U پیوند اساسی
basic lining U پوشش یا استر قلیایی
basic language U زبان بیسیک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com