Perdic | tempering cycle | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 191 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	tempering cycle U	دوره بازپخت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	tempering U	بازپخت
	tempering quality U	قابلیت بهبود
	tempering (metallurgy) U	بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
	tempering temperature U	درجه حرارت بازپخت
	tempering furnace U	کوره بازپخت
	resistance to tempering U	مقاوم در برابر بازپخت
	hot tempering U	سخت گردانی درجهای
	quenching and tempering U	بهسازی
	quenching and tempering U	ترساندن و سخت گردانی
	quenching and tempering furnace U	کوره بهسازی
	quenching and tempering furnace U	کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
	gas fired hardening tempering furnace U	کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
	cycle U	زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
	cycle U	1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
	cycle U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	cycle per second U	سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
	cycle U	عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
	cycle U	زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
	cycle U	دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
	cycle U	تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
	cycle U	تعداد دفعات تکرار یک حلقه
	cycle U	تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
	cycle per second U	هرتس
	R/W cycle U	CYCLE WRITE/READ
	R/W cycle U	ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
	cycle U	گردش
	four cycle U	چهار چرخه
	four cycle U	دارای چهاردور یا دوره
	cycle U	حلقه
	cycle U	تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
	cycle U	چرخ چرخه
	cycle U	چرخه
	cycle U	دوره گردش
	cycle U	دوره عملیات یابازی
	cycle U	چرخه زدن
	cycle U	سواردوچرخه شدن
	cycle U	دوره
	cycle U	سیکل
	cycle U	دوران
	cycle U	دور
	cycle U	بصورت متناوب فاهر شدن
	cycle U	:بصورت دورانی فاهر شدن
	cycle U	سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
	cycle U	: دور
	cycle U	سیکل مدار
	cycle U	عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
	cycle U	زمانه
	cycle U	تاکت
	cycle U	تناوب پریود سیکل
	life cycle U	دوره عمر
	life cycle U	دوره عمر یک محصول
	major cycle U	کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
	major cycle U	چرخه بزرگ
	major cycle U	بزرگ چرخه
	magnetic cycle U	فرایندمدار مغناطیسی
	magnetic cycle U	منحنی هیسترزیس
	life cycle U	چرخه دوام
	magnetic cycle U	دوره مغناطیسی
	hysteresis cycle U	حلقه پسماند
	life cycle U	دوره زندگی
	hydrologic cycle U	چرخه اب
	water cycle U	چرخه اب
	memory cycle U	چرخه حافظه
	idling cycle U	سیکل بی باری
	instruction cycle U	چرخه دستورالعمل
	instruction cycle U	سیکل یاچرخش دستورالعمل
	hydraulic cycle U	مدار هیدرولوژی
	machine cycle U	چرخه ماشین
	intelligence cycle U	مدار اطلاعاتی
	juglar cycle U	دور ژوگلار
	kilomega cycle U	یک بیلیون سیکل در ثانیه
	kitchin cycle U	دور کیچین
	kondratieft cycle U	دور کندراتیف
	life cycle U	مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
	hydraulic cycle U	گردش اب در طبیعت
	menstrual cycle U	چرخه قاعدگی
	stirling cycle U	سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
	storage cycle U	چرخه انباره
	storage cycle U	سیکل انباره
	thermodynamics cycle U	سیکل ترمودینامیک
	trade cycle U	دور تجاری
	trade cycle U	دوره فعالیت تجاری
	training cycle U	سیکل اموزشی
	training cycle U	مرحله اموزش
	turnaround cycle U	مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
	turnaround cycle U	مدت رفت و برگشت
	vapor cycle U	سرد زائی مدار بسته
	cycle lock U	قفلدوچرخه
	exercise cycle U	دوچرخهثابت
	search cycle U	چرخه جستجو
	reset cycle U	چرخه باز نشانی
	menstrual cycle U	عادت ماهانه
	minor cycle U	خرد چرخه
	minor cycle U	چرخه خرد
	motor cycle U	دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
	null cycle U	زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
	number of cycle U	تعداد دوره ها
	number of cycle U	تعداد تناوبها
	planning cycle U	دوره برنامه ریزی
	procurement cycle U	دوره خرید
	staticizing cycle U	سیکل ایستاسازی
	occupancy cycle U	دوره سکونت
	rankin cycle U	سیکل رانکین
	ration cycle U	سیکل محاسبه جیره 42ساعته
	production cycle U	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
	life-cycle U	چرخه زندگی
	cycle of operation U	جریان عمل جنگ افزار
	cycle of the room U	گردش ماه
	cycle of the room U	دورقمر
	cycle of water U	گردش اب در طبیعت
	cycle spanner U	اچار مخصوص تعمیردوچرخه
	cycle stealing U	چرخه دزدی
	cycle stealing U	مدت چرخه
	cycle stealing U	روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
	cycle of operation U	دوره عمل سلاح
	cycle stealing U	ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
	cycle stealing U	حلقه ربایی
	cycle stock U	موجودی فعال
	cycle stock U	موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
	cycle time U	مدت چرخه
	cycle time U	زمان تناوب عمل
	cycle of everts U	دورحوادث
	cycle milling U	دستگاه فرز پاندولی
	cycle car U	اتوموبیل دوچرخهای
	activity cycle U	چرخه فعالیت
	budget cycle U	گردش بودجه
	budget cycle U	مراحل بودجه
	business cycle U	دور تجاری
	business cycle U	دور اقتصادی
	business cycle U	دور کسب وکار
	business cycle U	دور فعالیت بازرگانی
	business cycle U	دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
	business cycle U	معادل cycle trade
	carbon cycle U	سیکل کربن
	cardiac cycle U	چرخه قلبی
	carnot cycle U	سیکل کارنو
	carnot cycle U	چرخه کارنو
	continous cycle U	دوره بی وقفه
	continous cycle U	گردش دائمی
	cycle time U	زمان رفت و برگشت
	gramdfather cycle U	چرخه پدر بزرگ
	engine cycle U	سیکل کاری موتور
	estrous cycle U	دوره فحلی
	execute cycle U	چرخه اجرا
	execution cycle U	چرخه اجرا
	fetch cycle U	چرخه واکشی
	flow cycle U	مدار ترتیب کار
	business cycle U	دور بازرگانی
	flow cycle U	سیکل جریان کار
	four cycle engine U	موتور چهارزمانه
	four stroke cycle U	دوره چهار زمانه
	four stroke cycle U	سیکل چهار زمانه
	game cycle U	دوره بازی
	game cycle U	دورههای عملیاتی بازی جنگ
	duty cycle U	دوره کار
	cycle track U	راه دوچرخه رو
	cycle time U	مدت چرخه زمان چرخه
	cycle time U	زمان سیکل
	design cycle U	چرخه طراحی
	cycle time U	زمان دوره
	cycle time U	زمان تناوب
	cycle time U	زمان
	display cycle U	چرخه نمایش
	duty cycle U	چرخه کار
	duty cycle U	ضریب کار
	cycle time U	مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
	mixed cycle engine U	موتور سرسرخ
	high cycle fatigue U	خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
	born haber cycle U	چرخه بورن- هابر
	life cycle of the frog U	چرخهزندگیقورباغه
	internal cycle time U	زمان چرخه داخلی
	gas cycle reactor U	راکتور با مدار گردش گازی مسدود
	variable cycle engine U	موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
	life cycle costs U	هزینههای دوره عمر یک محصول
	platonic cycle or year	مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
	read restore cycle U	چرخه خواندن و ترمیم
	life cycle hypothesis U	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
	refresh display cycle U	زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
	low cycle fatigue U	خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
	short cycle annealing U	سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
	current asset cycle U	زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
	program development cycle U	چرخه ایجاد برنامه
	computer processing cycle U	چرخه پردازش کامپیوتر
	citric acid cycle U	چرخه سیتریک اسید
	read write cycle U	چرخه خواندن و نوشتن
	data processing cycle U	چرخه پردازش داده
	closed cycle reactor system U	در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
	arresting system cycle time U	زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
	open cycle reactor system U	سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
	motor-assisted pedal cycle [British English] U	دوچرخه موتوردار