English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
technical terms U شرایطدگرگونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] U این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
terms U شرایط
come to terms <idiom> U به موافقت رسیدن
in terms of U برحسب
To come to terms with someone . U با کسی کنا رآمدن
it is a in terms U پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
come to terms U سازش کردن
terms U ضوابط
to come to terms U سازش یا موافقت پیداکردن
credit terms U شرایط اعتبار
terms of shipment U شرایط حمل
nautical terms U اصطلاحات دریایی
contradiction in terms U تناقص لفظی
perturbation [terms] U آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
conference terms U شرایط کنفرانس
delivery terms U شرایط تحویل
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
implied terms U شرایط تلویحی
shipping terms U شرایط حمل
settlement terms U شرایط تسویه
settlement terms U شرایط پرداخت
payment terms U شرایط پرداخت
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
mutual terms U شرایط متقابل
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
botanical terms U اصطلاحات گیاه شناسی
terms and conditions U ضوابط و شرایط
usual terms U شرایطمعمولی
scientific terms U شرایطعلمی
popular terms U شرایطتودهای
we are not on speaking terms U با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
terms of trade U شرایط معامله
terms of trade U رابطه مبادله
terms of payment U شرایط پرداخت
terms of trade U شرایط مبادله
delivery terms U نحوه تحویل
We are on very friendly terms . U میانه ماخیلی گرم است
implied terms U شرایط ضمنی
We are not on speaking terms . U با هم قهر هستیم
architectural terms U اصطلاحات معماری
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
terms and conditions of the credit U ضوابط و شرایط اعتبار
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
ink hard terms U اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me . U با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
I am on intimate terms with one of the ministers . U با یکی از وزراء نزدیک هستم
She is on familiar (intimate) terms with me. U با من رویش باز است
sum of the terms of an infinite sequence U سری [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence U مجموع یک دنباله [ریاضی]
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
international commercial terms (incoterm U اینکوترمز
To talk in contradictory terms. To contradict one self . U ضد ونقیض با من حرف زدن
technical U اصولی اجرایی
technical U اختصاصی
technical U فن
technical U اصطلاحات وقواعد فنی
technical know how U دانش فنی
technical U صنعتی
technical U صناعت
technical U متغیر
technical U دگرگون شونده
technical U فنی
technical U مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical U وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical U تخصصی
technical U کم اهمیت
technical university U دانشگاه فنی
technical translator U مترجم فنی
technical teaching U اموزش فنی
technical support U پشتیبانی فنی
technical writer U نویسنده فنی
technical produce U نولیداتتخصصی
technical producer U محصولاتتخصصی
technical analysis U تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical analysis U آنالیز کردن
technical inspection U معاینه فنی [خودرو]
technical studies U بررسی فنی
technical assistance U کمک فنی
technical education U اموزش فنی
technical equipment U تجهیزات فنی
technical escort U اسکورت فنی
technical colleges U مدرسه عالی فنی
technical foul U خطای فنی
technical college U دانشکده فنی
technical foul U بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul U حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical development U توسعه فنی
technical data U عوامل فنی
technical colleges U دانشکده فنی
technical assistance U کمکهای فنی
technical bulletin U بولتن فنی
technical bulletin U نشریه فنی
technical bureau U دفتر فنی
technical characteristics U خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical coefficients U ضرائب فنی
technical data U اطلاعات فنی
technical infringement U خطاهای فنی
technical foul U به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical progress U پیشرفت فنی
technical report U گزارش فنی
technical school U اموزشگاه فنی
technical school U مدرسه فنی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
technical services U خدمات فنی
technical specifications U مشخصات فنی
technical staff U کارمندان یا اعضای فنی
technical standards U معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical personnel U کادر فنی
technical observer U بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical foul U خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical grade U خلوص صنعتی
technical college U مدرسه عالی فنی
technical knockout U ناک اوت فنی
technical language U زبان فنی
technical language U زبان تخصصی
technical manual U ائین نامه فنی
technical manual U دستور فنی
senior technical college U دانشگاه فناوری
project technical report U گزارش فنی طرح
contract technical instructor U مربی فنی پیمانی
project technical report U گزارش فنی پروژه
technical sales and distribution U فروش فناوری و پخش
technical producer monitor U صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
technical identification band U نوارمشخصههایتکنیکی
technical equipment compartment U قسمتوسایلتخصصی
To talk in measured terms . To talk slowly. U شمرده صحبت کردن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com