Perdic | tally clerk | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 52 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	tally clerk U	بارشمار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	tally U	چوبخط
	tally U	چوب خط
	tally U	محاسبه چوب خط زدن
	tally U	تطبیق کردن حساب نگهداشتن
	tally U	کسب یا ثبت امتیاز
	tally U	با چوب خط حساب کردن
	tally ho U	در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
	tally U	خط نشان
	tally U	شمارش شمارشگر
	tally U	حساب
	tally U	جای چوبخط برچسب
	tally U	اتیکت
	tally U	نظیر
	tally U	قرین علامت
	tally U	نشان
	tally U	تطبیق کردن مطابق بودن
	tally U	باچوبخط حساب کردن
	tally U	شمردن
	tally plate U	برچسب تست
	tally plate U	برچسب ازمایش
	tally sheet U	کاربرگ حسابداری
	tally trade U	داد و ستد اقساطی
	tally trade U	داد و ستد قسطی
	clerk U	دفتردار کارمند
	clerk U	دفتردار
	clerk U	کارمند دفتری فروشنده مغازه
	clerk of the course U	منشی گروه داوران
	clerk U	متصدی
	clerk U	دبیر
	clerk U	منشی
	lay clerk U	سرود خوان کلیسا
	sales clerk U	فروشنده
	filing clerk U	دفتردار-بایگان
	town clerk U	کارمند شهرداری یافرمانداری
	stock clerk U	انباردار
	raid clerk U	نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
	parish clerk U	کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
	file clerk U	بایگان
	authorised clerk U	واسطه مجاز
	authorised clerk U	کارمندصلاحیت دار
	booking clerk U	بلیط فروش
	clerk of the court U	کاتب
	clerk of the scale U	متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
	clerk of the works U	سرکارساختمانی
	clerk of the works U	استادکار
	data clerk U	فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
	file clerk U	مامور بایگانی
	articled clerk U	کاراموز
	army postal clerk U	متصدی پست ارتشی
	chief clerk of the court U	مدیر دفتر دادگاه
	Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U	کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy