Perdic | systems application architecture | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	systems application architecture U	معماری کاربردی سیستم ها

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	systems network architecture U	روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
	systems network architecture U	معماری شبکه سیستم ها
	architecture U	فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
	architecture U	ساختار
	architecture U	حافظه و وسایل ورودی / خروجی
	architecture U	طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
	architecture U	هنر معماری
	architecture U	سبک معماری مهرازی
	architecture U	معماری
	Estruscan architecture U	معماری اتروسکی
	Experimental architecture U	معماری تجربی
	Fantastic architecture U	معماری غیر عادی
	Hard architecture U	[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
	Ersatz architecture U	[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
	electrographic architecture U	[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
	Egyptian architecture U	معماری مصری
	earth architecture U	معماری خشتی
	Dravidian architecture U	[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
	defensive architecture U	معماری نظامی
	Cretan architecture U	معماری کرتی
	figurative architecture U	معماری مشجر
	Georgian architecture U	معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
	Greek architecture U	معماری یونانی
	ecological architecture U	معماری بوم شناختی
	landscape architecture U	معماری محوطه سازی
	Jesuit architecture U	معماری مجزایی
	achaemenid architecture U	معماری هخامنشی
	Jacobean architecture U	سبک جاکوبی
	Islamic architecture U	معماری اسلامی
	interion architecture U	معماری داخلی
	Industrial Architecture U	معماری خانه های صنعتی
	Green architecture U	[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
	Green architecture U	معماری سبز
	Coptic architecture U	معماری مسیحیان مصر
	architecture proper U	معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
	Kinetic architecture U	معماری جنبشی
	monumental architecture U	معماری با عظمت
	Analogical architecture U	[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
	display architecture U	معماری نمایشی
	egyptian architecture U	معماری مصری
	action architecture U	[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
	environment architecture U	معماری محیط
	environment architecture U	معماری محوطه
	Ethiopian architecture U	معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
	interior architecture U	معماری داخلی
	landscape architecture U	معماری ارایش زمین
	landscape architecture U	معماری طبیعت
	network architecture U	معماری شبکه
	open architecture U	معماری باز
	computer architecture U	معماری کامپیوتر
	Assyrian architecture U	معماری آشوری
	contextual architecture U	معماری بافت گرایی
	Conceptual architecture U	معماری ادراکی
	baroque architecture U	سبک معماری باروک
	Community architecture U	[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
	style of architecture U	سبک معماری
	carboard architecture U	[مدل طراحی با سطحی صاف]
	buddhist architecture U	سبک معماری بودائی
	Babylonian architecture U	معماری بابلی
	Aztec architecture U	معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
	byzantine architecture U	سبک معماری بیزانسی
	Elizabethan architecture U	معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
	chinese architecture U	معماری چینی
	onion skin architecture U	طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
	Micro Channel Architecture U	- بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
	Micro Channel Architecture U	تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
	CD ROM Extended Architecture U	فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
	Early Christian architecture U	سبک معماری دوران مسیحیت
	Industry Standard Architecture U	استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
	anglo-saxon architecture U	[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
	earth-work architecture U	معماری خشتی
	late-Modern architecture U	[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
	systems U	سازمان
	systems U	تشکیلات
	systems U	روش اصول
	systems U	ترتیب
	systems U	نظام
	systems U	نظم منظومه
	systems U	نظام سیستم
	systems U	سیستم
	systems U	همست
	systems U	همستاد روش
	systems U	طریقه
	systems U	سلسله رشته
	systems U	دستگاه
	systems U	جهاز
	systems U	طرز اسلوب
	systems U	قاعده رویه
	systems U	مجموعه سازمان
	systems U	سازگان
	systems U	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
	systems U	اسلوب
	systems U	اصول وجود
	systems U	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
	systems U	سلسله
	systems U	منظومه
	systems U	نظم ترتیب
	systems U	طرز روش
	systems U	رشته دستگاه
	application U	موارد استعمال
	application [for something] U	درخواست نامه [برای چیزی]
	application U	تقاضای کار
	application U	اعمال
	application U	کاربرد
	application U	کاربرد استفاده
	application U	درخواست نامه پشت کار
	application U	استعمال
	application U	به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
	application U	اجرا
	on application U	در زمان [حالت] درخواست
	application U	کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
	application U	پیشنهاد
	application U	درخواست
	application U	برنامه کاربردی استفاده
	application U	معمولا به صورت نوشته
	application U	تقاضا برای چیز
	application U	عرضحال
	application U	فرم تقاضا
	extended industry standard architecture U	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
	systems console U	میزفرمان سیستم ها
	systems engineer U	مهندس سیستم
	systems analyzer U	تحلیل گر سیستم
	systems approach U	رویکرد نظام نگر
	systems console U	پیشانه سیستم ها
	systems flowchart U	روندنمای سیستم
	systems house U	خانه سیستم ها
	systems disk U	دیسک سیستم ها
	systems library U	کتابخانه سیستم ها
	systems manual U	کتاب راهنمای سیستم
	systems progarmmer U	برنامه نویس سیستم ها
	systems program U	برنامه سیستم
	systems programer U	برنامه نویس سیستم
	systems programmer U	برنامه نویس سیستم
	systems programming U	برنامه نویسی سیستم
	Monetary systems. U	سیستم های پولی ( مالی )
	systems analysis U	تحلیل سیستم ها
	systems analysis U	1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
	systems analysis U	برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
	nervous systems U	دستگاه پی
	systems analysis U	ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
	embedded systems U	سیستمهای تعبیه شده
	nervous systems U	سلسله عصب
	nervous systems U	دستگاه عصبی
	pos systems U	فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
	bifurcated systems U	سیستمهای دو چنگاله
	framing systems U	سیستمهای قابدار
	operating systems U	سیستم عامل
	systems analyst U	تحلیلگر سیستم
	systems analyst U	تحلیل گر سیستم
	systems analysis U	سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
	systems software U	نرم افزار سیستم
	systems analysis U	شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
	systems analysis U	تحلیل سیستم
	systems analysis U	نظام شناسی
	application of fire U	اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
	application package U	بسته کاربردی
	application oriented U	کاربرد گرا
	application of load U	فرود بار کاربرد نیرو
	application of load U	کاربرد بار
	to grant an application U	درخواست نامه ای را پذیرفتن
	application program U	برنامه کاربردی
	application years U	عمر مفید یک دستگاه
	application study U	بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
	application study U	بررسی پذیرش اماد
	application software U	نرم افزار کاربردی
	application software U	programs application
	application programs U	برنامههای کاربردی
	application programming U	برنامه نویسی کاربردی
	application programmer U	برنامه نویس کاربردی
	application of a force U	فرود نیرو
	application of a force U	کاربرد نیرو
	application expenses U	هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
	application [applicability] U	قابلیت اجرا
	application [applicability] U	قابلیت استفاده
	application [applicability] U	عملی بودن
	application [applicability] U	مقبولیت
	application [applicability] U	سودمندی
	application papers U	مدارک درخواستنامه
	application heap U	حافظه پایه
	application heap U	پشته کاربردی
	application form U	برگ درخواست
	application for loan U	تقاضای وام
	application documents U	مدارک درخواستنامه
	application credentials U	مدارک درخواستنامه
	application [applicability] U	مفیدبودن
	to withdraw an application U	صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
	to file an application to somebody U	از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
	written application U	تقاضانامه
	vertical application U	برنامه کاربردی عمودی
	transactional application U	برنامه کاربردی ثبت و ضبط
	microcompouter application U	کابردهای ریزکامپیوتر
	nontransactional application U	برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
	outward application U	استعمال برونی یا خارجی
	standby application U	کاربرد جانشین
	Application may be filed by ... U	مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
	application years U	مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
	credit application U	تقاضای گشایش اعتبار
	brush application U	رنگزنی با قلم مو
	field of application U	میدان کاربرد
	public address systems U	دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ