Perdic | surgical instruments | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 25 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	surgical instruments U	الات جراحی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	surgical U	وابسته به جراحی
	surgical U	عمل جراحی
	surgical U	مربوط به جراحی
	surgical U	مربوط به امور پزشکی جراحی
	A surgical operation . U	عمل جراحی
	surgical operation U	عمل جراحی
	surgical operation U	دست کاری
	instruments U	الات دقیق
	flight instruments U	ابزارپرواز
	scientific instruments U	تجهیزاتعلمی
	pulsatile instruments U	ادوات ضربی یا زدنی
	optical instruments U	الات وابسته به بینایی
	negotiable instruments U	اوراق بهادار
	negotiable instruments U	اسنادقابل انتقال
	negotiable instruments U	اسناد قابل معامله
	stringed instruments U	سیمدار ادوات الضرب
	wind instruments U	الات موسیقی بادی
	musical instruments U	ساز
	musical instruments U	الت موسیقی
	instruments of ratification U	اسناد دال بر تصویب و تصدیق
	instruments of percussion U	ادوات ضربی
	monetary instruments U	ابزارهای پولی
	stringed instruments U	سازهای سیمی
	exchange of instruments of ratification U	مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده

Recent search history

Forum search