Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
supply company
U
شرکت تامین کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
company
U
شریک
to w up a company
U
امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
company
U
شرکت
in company with
U
همراه
in company
U
باجمع
to keep company
U
باهم امیزش کردن
to keep company
U
باهم بودن
company
U
کمپانی
in company with
U
باتفاق
company
U
همراه
company
U
گروهان
company
U
تجارتخانه
company
U
مصاحبت کردن با
company
U
دسته هیئت بازیگران
company
U
گروه
company
U
انجمن
company
U
جمعیت
to keep company with
U
همراه بودن با
associated company
U
شرکت وابسته
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
Two is company , three is none .
<proverb>
U
دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
Come along and keep me company.
U
بامن بیا تا تنها نباشم
in company
U
دسته جمعی
in company
U
درجمعیت
growth company
U
شرکت در حال گسترش
company funds
U
اعتبارات گروهانی
to keep a person company
U
پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
What's your insurance company?
U
شرکت بیمه شما کدام است؟
to join company with somebody
U
به کسی ملحق شدن
[همراه کسی شدن]
holding company
U
شرکت مالک
company commander
U
فرمانده گروهان
company grade
U
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
holding company
U
شرکت مرکزی
company grade
U
در رده گروهان
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
headquarters company
U
گروهان ارکان
headquarters company
U
گروهان قرارگاه
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
branch of a company
U
شعبه شرکت
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
That evening we had company .
U
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
to break company
U
جدایی کردن
company secretary
U
منشی شرکت
company network
U
شبکه شرکت
cooperative company
U
شرکت تعاونی
mutual company
U
شرکت تعاونی
He is a new face in the company .
U
چهره تازه ای درشرکت است
fire company
U
شرکت اتش نشانی
finance company
U
شرکت تامین مالی
trading company
U
شرکت تجارتی
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
unlimited company
U
شرکت با مسئولیت نامحدود
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
winding up of a company
U
انحلال شرکت
doctor to the company
U
پزشک شرکت
electric company
U
شرکت برق
controlling company
U
holdingcompany
controlling company
U
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
company law
U
قوانین شرکت
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
company network
U
شبکه همکار
company seal
U
مهر شرکت
company secretary
U
مسئول مالی و حقوقی شرکت
company team
U
تیم گروهانی
company team
U
تیم مرکب
company union
U
اتحادیه شرکت
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
to request the company of:
U
حضور کسی را خواستن
finance company
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
controlled company
U
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
article of a company
U
اساسنامه شرکت
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
to part company with any one
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
parent company
U
شرکت اصلی
parent company
U
شرکت مادر
liquidation of company
U
تصفیه امور شرکتها
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
subsidiary company
U
شرکت فرعی
private company
U
شرکت خصوصی
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
shipping company
U
شرکت حمل و نقل
ship's company
U
خدمه ناو
ship's company
U
پرسنل ناو
service company
U
گروهان خدمات
separate company
U
گروهان مستقل
software company
U
شرکت نرم افزاری
stock company
U
شرکت سهامی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
proprietary company
U
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
invalidation of company
U
بطلان شرکت
insurance company
U
شرکت بیمه
incorporated company
U
شرکت ثبت شده
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت صاحب سهم
affiliated company
U
شرکت وابسته
aircraft company
U
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
Company town
U
شهرک کارگران
acting company
U
شرکت عامل
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
public company
U
شرکت سهامی عام
commercial company
U
شرکت تجاری
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company
U
کمپانی مسلط
joint stock company
U
شرکت سهامی
unlimited liability company
U
شرکت تضامنی
head office of company
U
مرکز اصلی شرکت
limited liability company
U
شرکت با مسئوولیت محدود
extend the life of the company
U
امتداد مدت شرکت
standard oil company
U
استاندارد اویل کمپانی
standard oil company
U
شرکت نفت استاندارد
quasi public company
U
شرکت نیمه دولتی
terminal service company
U
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
part company with a person
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
producers cooperative company
U
شرکت تعاونی تولید
consumers cooperative company
U
شرکت تعاونی مصرف
computer serrices company
U
شرکت خدمات کامپیوتری
computer leasing company
U
شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
Our company has some pecuniary difficulties .
U
شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
The hell with the company (office).
U
گور بابای شرکت ( اداره )
joint-stock company
U
شرکت سهامی
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
a company of good standing
U
شرکتی با اعتبار
To lay the foundation of a company.
U
پایه واساس شرکتی راریختن
Iran Carpet Company
U
شرکت سهامی فرش ایران
non-resident company
[British E]
U
شرکت غیر ساکن
Our company is oprerating in several countries .
U
شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
private joint stock company
U
شرکت سهامی خاص
We have no vacant position ( opening ) in this company .
U
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
We dont have qualified personnel in this company.
U
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
public joint stock company
U
شرکت سهامی عام
Saving your presence . present company excepted .
U
بلانسبت شما !
This company guarantees prompt delivery of goods.
U
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
supply
U
رساندن
supply
U
ذخیره کردن
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
supply
U
تکمیل کردن
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
U
تدارکات ملزومات
supply
U
بدل
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply
U
تحویل دادن
supply and d.
U
عرضه وتقاضا
supply
U
رساندن دادن به
supply
U
عرضه داشتن
supply
U
تدارک دیدن
supply
U
موجودی لزوم
supply
U
اذوقه
supply
U
منبع
supply
U
تامین کردن
supply
U
تولید کردن
supply
U
عرضه
supply
U
اماده
supply
U
تهیه
supply
U
ذخیره
supply
U
تدارکات
supply
U
اماده کردن
supply
U
تدارک کردن
supply
U
تهیه کردن
supply
U
تحویل ذخیره
supply
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply
U
فراورده
can you supply our wants?
U
ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
supply
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
supply sergeant
U
درجه دارتدارکات
supply-side
U
نمادشی
in short supply
<idiom>
U
نه خیلی کافی ،کنترل از مقدار
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
short supply
U
اماد کمبود دار
supply arms
U
یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
supply cable
U
کابل تغذیه
supply ship
U
ship tender
supply support
U
پشتیبانی تدارکات
supply-side
U
عرضهای
customer's supply
U
استفادهمشترکین
unit supply
U
اماد یکانی
unit supply
U
تدارکات یکانی
unit supply
U
تدارکات یکان
oil supply
U
منبعروغن
supply duct
U
منبعمجرایآب
short supply
U
اماد کم یاب
supply of water
U
ذخیرهآب
wind supply
U
ذخیرهباد
It is in short supply.
U
زمینه اش دربازار کم است
supply teacher
U
معلمکمکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com