Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stop street
U
خیابان فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
through street
U
راه ترانزیت
street
U
خیابانی جاده
street value
U
پولیکهبابتدریافتموادمیشود
an off street
U
کوچه فرعی
by street
U
کوچه پرت
street
U
خیابان
street
U
کوچه
street
U
مسیر
street
U
راه
street
U
کوی
up the street
U
بالای خیابان
It's one-way street.
آن خیابان یک طرفه است.
street car
U
راه اهن شهری
street traffic
U
ترافیک
[جاده]
street offences
U
جرائم خیابانی
man in the street
U
فرد معمولی
man in the street
U
ادم متعارفی
street hockey
U
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
to veer off the street
U
از جاده منحرف شدن
[ترا فیک]
on easy street
<idiom>
U
پول کافی برای زندگی راحت داشتن
street gutter
U
جوی
on easy street
<idiom>
U
در ناز و نعمت
on easy street
<idiom>
U
در رفاه
man in the street
<idiom>
U
مردم عادی یا متوسط
Do you have a street map?
U
آیا نقشه خیابانها را دارید؟
the open of a street
U
دهنه خیابان
street traffic
U
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
street lightning
U
روشنی راه و خیابان
in queer street
U
درسختی یاتنگی
street car
U
تراموای
street betting
U
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
in queer street
U
درمضیقه گرفتاربدهی
street arab
U
بچه ولگرد
street crossing
U
تقاطع
street crossing
U
چهارراه
street gauge
U
الگوی سطح راه
grub street
U
اشغال گذرنویسندگان
grub street
U
شاعرخانه
street arab
U
بچه کوچه گرد
street gutter
U
ابرو
street gutter
U
نهر کنار خیابان و راه
lombard street
U
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
street inlet
U
دریچه ورود فاضلاب سطحی
street lighting
U
روشنایی خیابان
street offences
U
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
street bet
U
شرطخیابانی
to get the key of the street
U
جای شب ماندن نداشتن
to get the key of the street
U
بی خانه بودن
street light
U
تیرچراغبرقخیابان
tolay street on
U
باتکیه تلفظ کردن
high street
U
خیاباناصلیشهر
tolay street on
U
اهمیت دادن
tolay street on
U
تاکید کردن
Downing Street
U
خیابان داونینگ
Downing Street
U
دولت انگلیس
Downing Street
U
نخست وزیر
Fleet Street
U
خیابان فلیت
Fleet Street
U
جراید لندن
Fleet Street
U
مطبوعات
in queer street
U
دچار رسوایی
street credibility
U
داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
Wall Street
U
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
street orderly
U
سپوری کردن
street railway
U
خطوط تراموا
street orderly
U
جانورلاشه خور
street orderly
U
مامورتنظیف ماموراحتساب
street virus
U
ویروس معمولی
street orderly
U
سپور
The store across the street.
U
فروشگاه آنطرف خیابان
This way please. store across the street.
U
بفرمائید از این طرف
Where does this street lead on to ?
U
این خیابان یکجا می خورد ؟
At the end of the street.
U
درته خیابان
band street writer
U
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
I was standing at the street corner .
U
درگوشه خیابان ایستاده بودم
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
on Carey Street
[British E]
<adj.>
U
ورشکسته
to pave the street with stone
U
خیابان را سنگ فرش کردن
i walked a cross the street
U
از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
U
بطور قطع
[حتما]
اتفاق می افتد.
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
U
کاملا مسلم وقطعی است.
Main Street
[American English]
U
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
The cab neared
[approached]
20th Street.
U
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .
U
نانش توی روغن است
non-stop
U
مدام
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
non-stop
U
پیوسته
Stop here, please.
لطفا همینجا نگه دارید.
non-stop
U
پایسته
stop-go
U
رفتارتغییرپذیروغیرمداوم
non-stop
U
یکسره
non-stop
U
بیتوقف
non-stop
U
یک ریز
stop by
<idiom>
U
ملاقات کردن
stop off
<idiom>
U
توقف بین راه
non-stop
U
بیوقفه
stop over
<idiom>
U
شب بین راه ماندن
t stop
U
روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
until stop
[up to the stop]
U
تا جای توقف
stop
U
ایستاندن
stop
U
توقف
stop
U
مکث
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stop
U
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop
U
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stop
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stop
U
انجام ندادن عملی
stop
U
توقف انجام کار
stop
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stop
U
ایست
stop
U
جلوگیری منع
to come to a stop
U
از کار افتادن
[مهندسی]
stop
U
متوقف کردن ایستگاه
stop
U
ایستادن
stop
U
ایستادن توقف کردن
stop
U
از کار افتادن مانع شدن
stop
U
نگاه داشتن
stop
U
سدکردن
stop
U
تعطیل کردن
stop
U
خواباندن بند اوردن
stop
U
توقف منزلگاه بین راه
stop
U
ایستگاه نقطه
stop
U
مانع
stop
U
متوقف کننده
stop
U
گیره
stop
U
برخورد
stop
U
ورجستن
stop
U
ناک دان
stop
U
استوپ داور بوکس
stop
U
قطع کردن
to come to a stop
U
متوقف شدن
[مهندسی]
Last stop. All out.
U
آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن.
[حمل و نقل]
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
stop
U
منع
stop and go
U
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
to stop
[doing something]
U
دست کشیدن
stop out
U
دیر به خانه آمدن
[شب]
to stop
[doing something]
U
ایستادن
[از انجام کاری]
to stop
[doing something]
U
توقف کردن
[از انجام کاری]
stop over
U
توقف کوتاه مدت
to come to a stop
U
ایستادن
[مهندسی]
to stop cold something
U
چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
stop at intersection
U
توقفدرتقاطع
stop button
U
دکمهایست
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
stop key
U
کلیداستپ
Where is the bus stop?
U
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
stop rod
U
میلهایستایی
REQUEST STOP
U
ایستگاه درخواستی
adjustable stop
U
توقف قابل تنظیم
[مهندسی]
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
to stop the bus
U
جلوی اتوبوس را گرفتن
request stop
U
ایستگاهیکهدرآناتوبوستنهازمانیمیایستدکهمسافرانخبردهند
Stop nagging!
U
نق نزن!
Stop pushing!
U
عاجز نکنید !
Stop complaining.
U
[اینقدر]
شکایت نکن.
Stop complaining.
U
[اینقدر]
نق نزن.
Say when stop!
[when pouring]
U
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
stop-and-go traffic
U
ترافیک سپر به سپر
label-stop
U
زانویی آبچکان
To stop coveting something.
U
دندان طمع چیزی را کشیدن
stop in one's tracks
<idiom>
U
سریه متوقف شدن
stop press
U
خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
Stop talking!
<idiom>
U
ساکت باش!
Stop pushing!
U
هل ندهید!
To stop being intransigent.
U
از خر شیطان پایین آمدن
How far is the bus stop ?
U
تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
stop bit
U
ذرهء ایست نما
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
sear stop
U
ضامن چکاننده
sear stop
U
مانع چخماق
sear stop
U
مانع پایه اتش
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
safety stop
U
ترمز خطر
reed stop
U
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
program stop
U
توقف برنامه
limit stop
U
حد ایست
stop bit
U
بیت توقف
stop bit
U
بیت ایست نما
stop hit
U
دره
stop go policy
U
توسعه
stop go policy
U
سیاست تثبیت
stop gap
U
وسیله یا چاره موقتی
stop element
U
عنصر ایست
stop dog
U
علامت وقف
stop code
U
کد توقف
stop cock
U
شیر
stop cock
U
شیرسماوری
stop cock
U
شیر بستن جریان اب
leave stop
U
بازداشت
jump stop
U
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
whistle-stop
U
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
door stop
U
دکمه کله قندی
door stop
U
زبانه در
decompression stop
U
مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
bar stop
U
توقف میله
bar stop
U
ضربه میله
band stop
U
صافی میان نگذر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com