Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stop go policy
U
سیاست تثبیت
stop go policy
U
توسعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
policy
U
رویه
policy
U
خط مشی
policy
U
اداره یاحکومت کردن
policy
U
سیاست
policy
U
سند معلق به انجام شرطی
policy
U
بیمه نامه ورقه بیمه
policy
U
کاردانی
policy
U
مصلحت اندیشی
policy
U
خط مشی سیاستمداری
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
policy
U
بیمه نامه
policy
U
تدبیر
policy
U
مسلک سیاست
policy
U
خط مشی روش
monetary policy
U
سیاست پولی
wagering policy
U
بیمه قماری
mixed policy
U
بیمه نامه مختلط
open policy
U
بیمه نامه باز
national policy
U
سیاست ملی
national policy
U
خط مشی ملی
employment policy
U
سیاست اشتغال
land policy
U
سیاست اقتصادی مربوط به زمین
to a dapt a policy
U
رویهای اتخاذ کردن
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
fiscal policy
U
سیاست مالی
voyage policy
U
قرارداد اجاره کشتی
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
financial policy
U
سیاست مالی
expansionary policy
U
سیاست انبساطی
evacuation policy
U
خط مشی اخراجات پزشکی
evacuation policy
U
روش تخلیه پزشکی
economic policy
U
سیاست اقتصادی
policy dilemma
U
تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
development policy
U
سیاست توسعه
fiscal policy
U
سیاست مالیاتی
voyage policy
U
بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
income policy
U
سیاست درامدی
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
honesty is the best policy
U
عین مصلحت در راستی ودرستی است
health policy
U
سیاست بهداشتی
endowment policy
U
بیمهی عمر
foreign policy
U
خط مشی عمل خارجی
foreign policy
U
سیاست خارجی
floating policy
U
بیمه نامه متغیر
wage policy
U
سیاست دستمزد
valued policy
U
بیمه نامه با ارزش معین
open policy
U
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
policy objectives
U
اهداف سیاستی
policy objectives
U
اهداف موردنظر
policy of contianment
U
سیاست تحدیدی
policy of contianment
U
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy options
U
انتخابهای سیاستی
policy options
U
انتخابهای مورد نظر
pricing policy
U
سیاست قیمت گذاری
public policy
U
سیاست عمومی
social policy
U
سیاست اجتماعی
stabilization policy
U
سیاست تثبیت اقتصادی
time policy
U
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
the policy of the government
U
سیاست دولت
the policy of the government
U
رویه دولت
tax policy
U
سیاست مالیاتی
policy makers
U
سیاست گذاران
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
re assurance policy
U
قرارداد بیمه اتکایی
open policy
U
بیمه نامه قابل تغییر
ostrich policy
U
رویه کبک
ostrich policy
U
سیاست خود فریبی
outward looking policy
U
سیاست برون نگر
policy book
U
پرونده خط مشیها
policy book
U
کتاب روشها
policy dilemma
U
معمای سیاستی
time policy
U
بیمه نامه مدت دار
policy file
U
پرونده خط مشیها و دستورات
policy holder
U
دارنده بیمه
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
policy implication
U
کابرد سیاستی
policy implication
U
کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
take out an insurance policy
U
قرارداد بیمه را منعقد کردن
blanket policy
U
بیمه نامه کلی
insurance policy
U
قرارداد بیمه
budgetary policy
U
سیاست بودجهای
blanket policy
U
بیمه نامه جامع
blanket policy
U
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
insurance policy
U
سند بیمه
bearer policy
U
بیمه نامه بدون نام
to u. a policy of insurance
U
سند بیمه
to u. a policy of insurance
U
رابکسی دادن
agreed value policy
U
بیمه نامه با ارزش توافق شده
insurance policy
U
بیمه نامه
policy-making
U
سیاست گذاری
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
policy making
U
سیاست گذاری
underwrite policy
U
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
policy of pandering
U
سیاست خودشیرین بودن
unvalued policy
U
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
active fiscal policy
U
سیاست مالی فعال
active fiscal policy
U
منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
import substitution policy
U
سیاست جانشینی واردات
scrap heap policy
U
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
agricultural price policy
U
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
insured, policy holder
U
بیمه شده
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
pure fiscal policy
U
سیاست مالی خالص
passive fiscal policy
U
سیاست مالی غیر فعال
the open door policy
U
سیاست دروازههای باز
open door policy
U
سیاست درهای باز
contractionary monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
agricultural support policy
U
سیاست حمایت از کشاورزی
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
decision making policy
U
سیاست تصمیم گیری
expansionary monetary policy
U
سیاست پولی انبساطی
expansionary fiscal policy
U
سیاست مالی انبساطی
compensatory fiscal policy
U
سیاستهای مالی ترمیمی
comprehensive insurance policy
U
بیمه نامه جامع
discount rate policy
U
سیاست نرخ تنزیل
The policy of balance of power.
U
سیاست موازنه قدرت
easy money policy
U
سیاست گشایش پول
scorched-earth policy
U
نابودکردنوازبینبردن
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
restrictive fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
begger my neighbour policy
U
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
begger my neighbour policy
U
سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
discretionary fiscal policy
U
سیاست مالی اختیاری
restrictive monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
contractionary fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
anti inflationary policy
U
ضد تورمی
all risk insurance policy
U
بیمه نامه تمام خطر
austere fiscal policy
U
سیاست مالی مضیق
tools of fiscal policy
U
ابزار سیاست مالی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
He sought, if without much success, a social policy.
U
او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
until stop
[up to the stop]
U
تا جای توقف
stop
U
تعطیل کردن
stop and go
U
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
stop
U
توقف منزلگاه بین راه
stop
U
مانع
stop
U
ایستگاه نقطه
to stop
[doing something]
U
دست کشیدن
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
stop
U
منع
stop
U
خواباندن بند اوردن
stop off
<idiom>
U
توقف بین راه
Stop here, please.
لطفا همینجا نگه دارید.
non-stop
U
پیوسته
non-stop
U
پایسته
t stop
U
روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
stop
U
از کار افتادن مانع شدن
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
stop over
<idiom>
U
شب بین راه ماندن
stop by
<idiom>
U
ملاقات کردن
stop
U
نگاه داشتن
stop
U
ایستاندن
stop-go
U
رفتارتغییرپذیروغیرمداوم
stop
U
سدکردن
non-stop
U
بیوقفه
non-stop
U
مدام
stop
U
ایستادن توقف کردن
stop
U
متوقف کننده
stop
U
ایست
to stop
[doing something]
U
توقف کردن
[از انجام کاری]
stop
U
توقف انجام کار
stop
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stop
U
انجام ندادن عملی
stop over
U
توقف کوتاه مدت
to come to a stop
U
ایستادن
[مهندسی]
stop out
U
دیر به خانه آمدن
[شب]
non-stop
U
یک ریز
non-stop
U
بیتوقف
non-stop
U
یکسره
Last stop. All out.
U
آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن.
[حمل و نقل]
to come to a stop
U
متوقف شدن
[مهندسی]
to come to a stop
U
از کار افتادن
[مهندسی]
stop
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stop
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stop
U
ایستادن
stop
U
قطع کردن
stop
U
استوپ داور بوکس
stop
U
ناک دان
stop
U
ورجستن
stop
U
برخورد
stop
U
گیره
to stop
[doing something]
U
ایستادن
[از انجام کاری]
stop
U
متوقف کردن ایستگاه
stop
U
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stop
U
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop
U
جلوگیری منع
stop
U
مکث
stop
U
توقف
stop button
U
دکمهایست
ski stop
U
ترمزاسکی
heel stop
U
ترمزگیر
end stop
U
بستتحتانی
depth stop
U
توقفعمیق
water stop
U
اب بند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com