Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
static refresh
U
بازسازی ایستا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
refresh
U
با طراوت کردن
refresh
U
دوباره پر کردن
refresh
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refresh
U
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh
U
تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh
U
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refresh
U
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refresh
U
تجدیدقوا کردن
refresh
U
تازه کردن
refresh
U
نیروی تازه دادن به
refresh
U
از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
refresh
U
نیروی تازه دادن تقویت کردن
refresh
U
تجدید
refresh
U
روشن کردن
to refresh something
U
چیزی را نو کردن
[اصطلاح مجازی]
to refresh something
U
چیزی را باز نوساختن
[اصطلاح مجازی]
to refresh oneself
U
نیروی تازه گرفتن
to refresh oneself
U
چیزی خوردن
to refresh oneself
U
تغییر ذائقه دادن رفع خستگی کردن
refresh rate
U
تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
refresh memory
U
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
refresh circuitry
U
مدار دوباره سازی
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
invisible refresh
U
نوسازی نامرئی
refresh display cycle
U
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
to refresh
[jog]
your memory
U
خاطره خود را تازه کردن
[ که دوباره یادشان بیاید]
static
U
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
static
U
ساکن
static
U
نیروی ثابت
static
U
فشار ثابت هوا
static
U
ثابت
static
U
استاتیک
static
U
وابسته به اجسام ساکن
static
U
ایستاده
static
U
بدون تحرک
static
U
که در زمان تغییر نمیکند. 2-
static
U
که پویا نیست
static
U
1-
static
U
بارالکتریکی که در یک قطعه الکتریکی یا شخص قابل ایجاد است
static
U
چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
static
U
MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
static
U
زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
static
U
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
static
U
ایستا
static balance
U
توازن ایستا
static balance
U
بالانس ایستا
static dump
U
روگرفت ایستا
static charge
U
برق ساکن
static characteristic
U
مشخصه استاتیک
static analysis
U
تجزیه و تحلیل ایستا
static analysis
U
تحلیل استاتیک
static analysis
U
تحلیل ایستا
static equilibrium
U
تعادل استاتیک
[فیزیک]
[مهندسی]
static allocation
U
تخصیص ایستا
static sensitivity
U
حساسیت استاتیک
static dump
U
روبرداری ایستا
static economy
U
اقتصاد ایستا
static equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
static vent
U
روزنه اندازه گیری فشار ثابت هوا
static transformer
U
مبدل ثابت
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
static structure
U
ساخت ایستا
static storage
U
انباره ایستا
static stability
U
پایداری استاتیک
static economy
U
اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
static sense
U
حس تعادل
static seal
U
لایی
static seal
U
واشر
static flux
U
شار استاتیک
static interference
U
پارازیت جوی
static file
U
فایل ایستا
static file
U
پرونده ایستا
static equilibrium
U
تعادل ایستا
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static electricity
U
الکتریسیته ساکن
static electricity
U
برق ساکن
static reflex
U
بازتاب تعادل
static breeze
U
وزش الکتریکی
static convergence
U
همگرایی استاتیک
static friction
U
اصطکاک در استانه حرکت
static friction
U
اصطکاک ساکن
static generator
U
مولد برق ساکن
static ram
U
حافظه ایستا
static ram
U
RA ایستا
static relocation
U
جابجاسازی ایستا
static pressure
U
فشار ایستایی
static pressure
U
فشار ثابت هوا
static memory
U
حافظه ایستا
static relocation
U
جابجایی ایستا
static load
U
بار استاتیک
static line
U
بند ثابت چتر یا بازکننده چترنجات
static lift
U
برای استاتیک
static head
U
فشار ایستایی
man made static
U
پارازیت غیر جوی
negative static stability
U
ناپایداری ایستای منفی
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pitot static tube
U
لوله ثابت انتن فشارسنج هوا
Science does not remain static.
U
علم همواره در حرکت است
static propeller thrust
U
تراستی که توسط یک ملخ تولید میشود
static luminous sensitivity
U
حساسیت نوری استاتیک
static storage allocation
U
تخصیص انباره ایستا
static random access memory
U
حافظه دستیابی مستقیم ایستا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com