Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
starting power
U
توانایی راه اندازی
starting power
U
قدرت راه اندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
starting
U
راه اندازی
Now I'm starting to believe it.
U
دارم یواش یواش قبولش میکنم.
starting time
U
زمان راه اندازی
starting rheostat
U
رئوستای راه انداز
starting torque
U
گشتاور پیچشی راه انداز
starting rate
U
خرج پر کردن
starting procese
U
فرایند راه اندازی
starting pressure
U
فشار استارت
starting cable
U
کابلراهاندازی
starting post
U
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
starting post
U
تیرمبدا
starting position
U
وضعیت راه اندازی
starting position
U
وضعیت صفر
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
starting motor
U
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
starting current
U
جریان راه اندازی
starting point
U
نقطهشروعسفر
starting positions
U
موقعیتآغاز
starting line
U
خطآغاز
starting furlong
U
شروعدرازا
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
starting dive
U
شیرجهآغاز
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
starting whistle
U
سوت آغاز بازی
[ورزش]
starting platform
U
سکوی شروع
starting motor
U
موتور راه اندازی
starting block
U
سکوی شروع
starting block
U
تخته استارت
starting box
U
محل هر سگ در مسابقه سگدوانی
starting chamber
U
محفظه استارت
starting crank
U
هندل اتومبیل
starting current
U
امپر استارت
starting electrode
U
الکترد اغازگر
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
starting motor
U
موتور استارت
starting box
U
رئوستای راه انداز
starting battery
U
باتری استارت
starting lever
U
اهرم راه اندازی
starting gate
U
دروازه شروع
magnetic starting switch
U
سویچ مغناطیسی
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
starting with the issue of July 1
U
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
starting bar (backstroke)
U
میلهایستاده
foot operated starting switch
U
کلید راه انداز پایی
motor brush starting switch
U
سویچ زغالی
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
compressed air starting unit
U
واحدراهاندازیهوایکمپرسی
foot operated starting switch
استارتر پایی
What advice would you give to someone starting up in business?
U
چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
will-power
U
تصمیم
power saw
U
اره ماشینی
power on
U
روشن کردن
p in power to do something
U
عدم نیروبرای کردن کاری
power down
U
قطع نیرو
power saw
U
دستگاه اره
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power
[over somebody/something]
U
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power i
U
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
e. power
U
قوه مجریه
useful power
U
قدرت مفید
useful power
U
توان مفید
e. power
U
نیروی اجرایی
i did all in my power
U
انچه در توانم بود کردم
will power
<idiom>
U
قدرت
will to power
U
قدرت خواهی
will-power
U
اراده
will-power
U
عزم راسخ
in power
U
صاحب مقام
will-power
U
قدرت اراده
power down
U
قطع برق خاموش کردن
in power
U
دارای اختیارات
power up
U
روشن کردن
power up
U
برق
outside power
U
جریان خارجی
power
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
U
زور بکاربردن
power
U
قدرت نیرو
power
U
شدت
power
U
توانایی
power
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
U
قوه
power
U
راندن
power
U
اقتدار و اختیار
power
U
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
U
قدرت دیدذره بین
power
U
اقتدار سلطه نیروی برق
power
U
دولت
power
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
U
توان برقی
to the power of
[three]
U
به توان
[سه]
[ریاضی]
power
U
توان
[ریاضی]
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
U
حذف توان کامپیوتر
power
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
U
قوه
[ریاضی]
power
U
نیرو
power
U
توان از دست رفته
power
U
توان
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
انرژی
power
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
U
برتری
power
U
قدرت
power
U
زور
power
U
برقی
power
U
دستگاه برقی
power
U
درشت نمایی قدرت دوربین
power
U
توان نیرو
power
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
power
U
قوه یا توان
power
U
برق
power
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
U
خاموش کردن یک وسیله
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power user
U
کاربر پیشرفته
power unit
U
پیش راننده
power turret
U
برجک برقی
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power transmission
U
انتقال قدرت
power shovel
U
ماشین خاک کش
received power
U
توان دریافتی
real power
U
توان موثر
real power
U
توان حقیقی
reactive power
U
توان راکتیو
reactive power
U
توان واکنشی
reactive power
U
توان غیر فعال
reactive power
U
توان هرز
rated power
U
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
radiant power
U
شاره تابان
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
tractive power
U
نیروی کشش
pulling power
U
نیروی کشش
super power
U
ابر نیرو
predictive power
U
قدرت پیش بینی
power volleyball
U
والیبال قدرتی
rectangular power
U
قدرت راست روی
power form
U
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power level
U
تراز توان
power loss
U
اتلاف توان
power loss
U
تلف قدرت
power loss
U
گمگشتگی قدرت
power mains
U
شبکه جریان قوی
power mains
U
شبکه نیرو
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower
U
چمن زن یا علف چین موتوری
power of production
U
نیروی تولید
power of reservation
U
حق اعتراض
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys
U
اختیارات کلیسای پاپ
power law
U
قانون توانی
power jack
U
جک
power installation
U
تاسیسات جریان قوی
power forward
U
فوروارد قوی
power forward
U
مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel
U
سوخت
power function
U
تابع توان
power function
U
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function
U
تابع توانی
power function
U
تابع قدرت
power hacksaw
U
اره کمانهای
power hacksaw
U
کمان اره
power head
U
سر موتور
power head
U
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house
U
کارخانه برق
power outege
U
قطع قدرت
power outege
U
قطع برق
power output
U
توان خروجی
power supplay
U
منبع قدرت
power supplay
U
منبع تغذیه
power supply
U
منبع تغذیه
power supply
U
منبع انرژی
power supply
U
تامین کننده برق
power supply
U
مبدل برق
power surge
U
برق ناگهانی
power system
U
شبکه نیرو
power system
U
سیستم قدرت سیستم انرژی
power test
U
ازمون قدرت
power transformer
U
مبدل تغذیه
power structure
U
ساخت قدرت
power stroke
U
مرحله قدرت
power steering
U
فرمان خودکار
power pack
U
دستگاه تنظیم برق
power pack
U
جعبه تغذیه
power play
U
نقشه تهاجمی
power play
U
حمله دسته جمعی
power play
U
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics
U
سیاست زور
power politics
U
سیاست جبر زور طلبی
power rammer
U
زمین کوب مکانیکی
power shovel
U
بیل مکانیکی
power slide
U
لغزش به کنار در پیچ مسیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com