English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8105 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standard rain gage باران سنج معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rain gage U وسیله سنجش میزان بارندگی
rain gage U باران سنج
gage U میله اندازه گیر
gage U : گرو
gage U میزان اندازه گیری
gage U سنج
gage U گیج
gage U وثیقه گذاردن
gage U ازمایش کردن
gage U سنجیدن
gage U اندازه نما
gage U وثیقه
gage U درجه
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U شرط بستن متعهد شدن
gage U مبارزه طلبی گروگذاشتن
gage U اشل اندازه گیر
gage U رجزخوانی
gage U بند تفنگ
gage U :
gage U گرو
too much rain باران بیش از اندازه
much rain U باران بسیار
much rain U باران زیاد
rain U بارش
rain ga U باران سنج
rain U بارندگی باریدن
rain U باران
She said it would rain and sure enough it did . گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
asking for rain U استسقاء
it look like rain U گویا خیال باریدن دارد
density gage U چگالی سنج
accuracy to gage U دقت اندازه گیری
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
comparative gage U دستگاه مقایسه کننده
radius gage U شابلون شعاع
evaporation gage U دم سنج
evaporation gage U بخارسنج
accurate to gage U دقت در سنجیدن
center gage U مرکز سنج
feeler gage U فیلر
drop gage U فشار سنج
oil gage U گیج روغن
oil gage U نشاندهنده سطح روغن
flow gage U جریان سنج
oil gage U عقربه نشان دهنده روغن
dial gage U دستگاه اندازه گیری تغییربعدهای بسیار کوچک
angle gage U نقاله زاویه یاب
depth gage U عمق سنج
accuracy to gage U دقت سنجش
rivet gage U فاصله بین دو ردیف پرچ
gage=gauge U درجه
gauge=gage U مدرج کردن
gauge=gage U اندازه کردن اشل
gage=gauge U مدرج کردن
gauge=gage U پیمانه
gauge=gage U اندازه
gauge=gage U درجه
gauge=gage U شابلن
limit gage U وسیله سنجش تلرانس
level gage U اندازه گیر سطح
pressure gage U فشارسنج
gage=gauge U پیمانه اندازه
gage=gauge U شابلون
gage=gauge U اندازه زدن اشل
snow gage U برفسنج
camber gage U دستگاه اندازه گیری زاویه کمبر
screw gage U شابلون پیچ
tire gage U دستگاه ازمایش باد لاستیکهای اتومبیل
vacuum gage U خلاء سنج
gage length U طول قطعه مورد ازمایش
gage pressure U فشار گیج
gage pressure U فشار مانومتری
gage tube U لوله پیتو
it threatens to rain U است
it threatens to rain هوا مستعد باریدن
plenty of rain U باران فراوان
cyclonic rain U باران چرخهای
orographic rain U باران کوهزاد
rain gauge U باران سنج
golden rain آتش باران
golden rain یک جور آتش بازی که مانند است به باران آتش
fine rain U باران
fine rain U نم نم
fine rain U باران ریز
rain on someone's parade <idiom> U برنامه های دیگران را مختل کردن
to rain tears U اشک ریختن
to rain tears U اشک باریدن
the rain pelted down U باران شرق شرق باریدن
the clouds rain U ابر میبارد
rain worm U مادی
rain worm U ساکن زمین دنیوی
rain worm U خاکدار
rain worm آدم پست
acid rain U باران اسیدی
rain worm U خراتین
rain worm U کرم خاکی
to send down rain U باران فرستادن
rain check U بلیط مجانی یا مجدد
rain check <idiom> U بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
It lookes like rain. U هوا خیال باریدن دارد
rain shower باران شدید
rain hat کلاه بارانی
rain cap کلاه کریلی
intermittent rain بارش متناوب باران
freezing rain U تگرگ
continuous rain بارش باران دائمی
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
rain check U بلیط باران
rain water آب باران
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
rain glass U میزان سنج
rain glass U میزان الهوا
rain forest U جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
rain laden U باران ساز
blood rain U باران سرخ
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
rain coat U بارانی
plenty of rain U باران کافی
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
rain fall U بارندگی
rain proof U ضد باران
rain box U صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
rain prints U اثرهای چکه باران
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
light gage beam U تیر سبک وزن
dial bench gage U میز اندازه گیری
bourdon pressure gage U فشار سنج بوردون
water level gage U تراز سنج
dial depth gage U عمق سنج مدرج
oil level gage U دستگاه نشاندهنده سطح روغن
micro pressure gage U فشارسنج دقیق
air pressure gage U فشار سنج
spring pressure gage U فشارسنج فنری
fule level gage U دستگاه اندازه گیری سطح سوخت
We are waiting for the rain to stop . معطل بارانم که بند بیاید
rain cats and dogs <idiom> U باران شدید
Not all clouds bring rain. <proverb> U هر ابرى باران نیاورد.
A wolf which has been drenched by rain . <proverb> U گرگ باران دیده .
rain water head U طشتک بالای ناودان
intensity of rain fall U شدت بارندگی که بامیلیمتردرساعت مشخص میشود
We were caught in the rain ( rainstorm) . U وسط باران گیر کردیم
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
rain gauge station U ایستگاه باران سنجی
rain gauge recorder اندازه بارش ثبت شده
These clouds are a sign of rain . این ابرها علامت بارندگی است
to rain cats and dogs U سخت باریدن
these cloud promise rain این ابرها خبر از بارندگی میدهند
to rain cats and dogs سنگ ازآسمان آمدن
air brake pressure gage U مانومتر با ترمز هوایی
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
direct-reading rain gauge اندازه مقدار بارش مستقیم
The rain gutter is blocked up with leaves. U برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] U رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong. U از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
standard U معمولی
standard A U استانداردA
standard U متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard U قسمت ساکن دستگاه
standard U نورم مقیاس
standard U یکسان معیار
standard U همگون یکنواخت یکجور
standard U همشکل
standard U همسان
standard U قانونی
standard U عیار قانونی استاندارد مقرر
standard U سنجه
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard U اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard U طبیعی یا معمولی
standard U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard U نمونه قانونی
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U نشان پرچم
standard U متعارفی
standard U نمونه قبول شده معین
standard U مقرر قانونی
standard U الگو
standard U متعارف
standard U استانده
standard U معیار
standard U استاندارد همگون
standard U متداول
standard U مرسوم
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard U استاندارد
standard U قالب
standard U کالای جانشین رزمی
standard pascal U پاسکال استاندارد
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard measure U اندازه استاندارد
standard method U روش استانده
Recent search history Forum search
3as red as a rose
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
0 Pressure gages should include gage cocks.
0Her pussy squirts right away! - Adriana Chechik, Megan Rain
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com