English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stage craft U فن درست کردن نمایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
craft U مهارت نیرنگ
craft U شناوک
craft U شناوه کوچک
craft U حرفه
craft U کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
craft U وسیله حمل و نقل
craft U صنعت
craft U هنر
craft U پیشه
leech craft U پزشکی
king craft U سیاست
rotor craft U هواپیمای ملخ دار
small craft U کرجی ها
service craft U ناوهای خدماتی دریایی
service craft U قایق گشتی
hover craft U هاور کرافت
mother craft U بچه پروری
mother craft U مادری
hover craft U هواناو
king craft U سیاست پادشاهی
king craft U کشورداری
state craft U سیاستمداری
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
air craft U هواپیما
landing craft U کرجی ساحلی
craft guild U صنف پیشه وران
space craft U فضاپیما
craft union U اتحادیه صنفی
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
assault craft U ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
assault craft U ناوچه نیروبر
small craft U کشتیهای کوچک ضتی ب
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
landing craft raiding U قایق هجومی
landing craft assault U قایق نیرو پیاده کن
tile maker's craft U کاشیگری
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
craft reimbursable supply U اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
third stage U مرحلهسوم
second stage U مرحلهدوم
first stage U مرحلهاول
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
to go on the stage U بازیگرشدن
to go on the stage U اکترشدن
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
stage U چوب بست
stage U پرده گاه مرحله
stage U نیمکت اویزان
stage U صحنه نمایش
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U اشکوب
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U درجه مرحله
stage U اسکان دادن
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U طبقه
stage U پایه وهله
stage U صحنه
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage U مقام
stage U منزل
stage U سکو
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U مرحله
stage director U مدیر نمایش
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
stage direction U کاگردانی
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
stage door U در عقب صحنه
stage-manages U اداره کردن
stage-manages U کارگردانی کردن
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
termination stage U مرحله پایانی
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage-managing U کارگردانی کردن
stage-managing U اداره کردن
turbine stage U طبقه توربین
stage set U تعویض سن
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage doors U در عقب صحنه
stage whisper U نجوای روی صحنه
stage whispers U نجوای روی صحنه
stage manage U اداره کردن
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
speed stage U سطح سرعت
speed stage U مرحله سرعت
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
stage managers U کارگردان نمایش
stage managers U مدیر نمایش
stage manager U کارگردان نمایش
stage manage U کارگردانی کردن
stage-manage U اداره کردن
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck U شیفتهی بازیگری
stage-managed U کارگردانی کردن
mechanical stage U پایهمکانیکی
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage-managed U اداره کردن
stage clip U سطحنمایش
stage curtain U پردهنمایش
stage-manage U کارگردانی کردن
main stage U عرشه اصلی
landing stage U حملباقایق
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
buffer stage U مرحله میانگیر
anal stage U مرحله مقعدی
larval stage U مرحله کرمی
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
macro stage U مرحله کلان
main stage U طبقه اصلی
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
modulator stage U طبقه مدولاسیون
multi stage U چند مرحلهای
multi stage U چند طبقه
input stage U طبقه اولیه
input stage U طبقه ورودی
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
killer stage U صافی رنگ
converter stage U طبقه مبدل
stage fright U صحنه هراسی
stage manager U مدیر نمایش
developmental stage U مرحله تکوینی
developmental stage U مرحله پیشرفت
differential stage U مرحله تفاضلی
first audio stage U مرحله صوتی نخست
flood stage U تراز بحرانی طغیان
initial stage U طبقه نخستین
energy stage U لایه انرژی
phallic stage U مرحله التی
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
output stage U مرحله خروجی
single stage U یک طبقهای
oedipal stage U مرحله ادیپی
single stage U یک طبقه
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
stage coach U دلیجان
stage direction U مدیریت
oral stage U مرحله دهانی
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
power output stage U طبقه خروجی
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
high pressure stage U طبقه فشار قوی
It was stage –managed . It was trumped up. U صحنه سازی بود
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
multi stage press U پرس چند طبقه
multi stage production U تولید چند مرحلهای
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
low power stage U طبقه کم قدرت
push pull stage U طبقه پوش- پول
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
Stage party ( films , movies ) . U میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com