Perdic | stack the cards | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 125 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	stack the cards <idiom> U	برای کسی نقشه کشیدن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	To stack the cards . U	ورق زدن ( تقلب درقمار )
Other Matches

	stack U	کومه
	stack U	انباشتن پشته کردن
	stack U	دودکش ناو
	stack U	چاتمه کردن تفنگ
	stack U	جمع اوری و منظم کردن وسایل
	stack U	ردیف کردن وسایل و تجهیزات
	stack U	توده اجر
	stack U	ناودان
	stack U	کومه کردن
	stack U	توده کردن
	stack U	قفسه کتابخانه
	stack U	مقدارزیاد
	stack U	پشته
	stack U	بسته
	stack U	دودکش دسته
	stack U	خرمن
	stack U	توده
	stack U	لوله اگزوز
	stack U	قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
	stack up U	جمع کردن اندازه گرفتن
	stack up U	روی هم انباشتن
	stack U	پشته کردن
	stack U	ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
	stack U	روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
	stack U	برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند
	stack U	ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
	stack U	پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
	stack U	ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
	stack U	آدرس ابتدا پایانه پشته
	stack U	ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
	stack U	محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
	stack U	انباشته
	stack U	انباشتن
	cards U	ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
	in the cards <idiom> U	انتظار داشتن
	cards U	ورق بازی گنجفه
	cards U	قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
	cards U	یک کارت پانچ
	cards U	امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
	cards U	برگه
	cards U	ماشین پرداخت پارچه
	cards U	پنبه زنی
	cards U	ورق بازی کردن
	cards U	کارت تبریک کارت عضویت
	cards U	مقوا
	cards U	کارت
	cards U	برگ
	cards U	ورق
	cards U	کارت ویزیت بلیط
	cards U	فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
	cards U	تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
	cards U	کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
	cards U	کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
	cards U	روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
	cards U	برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
	cards U	ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
	cards U	بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
	cards U	وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
	cards U	خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
	cards U	وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
	cards U	کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
	cards U	مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
	cards U	مین فلز برای تختههای مدار
	cards U	سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
	cards U	تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
	cards U	ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
	cards U	وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
	cards U	بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
	stack arms U	چاتمه کردن تفنگها
	smoke stack U	دودکش
	stack indicator U	نماینده پشته
	stack indicator U	پشته نما
	stack memory U	حافظه پشتهای
	stack pointer U	اشاره گر پشته
	stack register U	ثبات پشته
	stack the defence U	ارایش دفاعی
	stack wash U	تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
	wheat stack U	خرمن کومه گندم
	exhaust stack U	لولهاگزوز
	stack arms U	تفنگها راچاتمه کنید
	row stack U	فاصله اماد از دیوار
	row stack U	فاصله ردیفهای انبار از دیوار
	chimney stack U	میله دودکش
	hay stack U	کومه علف خشک
	chimney stack U	دودکش
	stack arms U	فرمان چاتمه فنگ
	chimney-stack U	[دودکشی با یک یا دو دور رو آجری]
	program stack U	پشته برنامه
	push up stack U	سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
	push down stack U	پشته
	push down stack U	پایین فشردنی
	push down stack U	مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
	vaccination cards U	دفترچه های واکسیناسیون
	To play cards . U	ورق بازی کردن
	To deal the cards . U	ورق دادن
	house of cards U	ساختمان سست بنیاد [اصطلاح مجازی]
	house of cards <idiom> U
	play one's cards right <idiom> U	از فرصتهای خود سودبردن
	vaccination cards U	دفترچه های مایه کوبی
	house of cards U	ساختمان با ورقهای پاسور
	house of cards U	طرح پوشالی [اصطلاح مجازی ]
	show one's cards <idiom> U	برگ آس را رونکردن
	program cards U	کارتهای برنامه
	playing cards U	گنجفه
	credit cards U	کارت اعتباری
	identity cards U	شناسنامه
	report cards U	کارنامه
	control cards U	کارتهای کنترل
	playing cards U	ورق بازی , برگ
	credit cards U	کارت یاورقه خرید نسیه
	playing cards U	ورق گنجفه
	to show ones cards U	قصد خودرا اشکارکردن
	To cheat at cards. U	درقمار ( ورق بازی ) تقلب کردن
	green cards U	کارت سبز
	push pop stack U	ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
	wall stack section U	بخشدودکشدیواری
	soil and waste stack U	کیسهخاکوفضولات
	hold all the trump cards <idiom> U	کنترل کامل داشتن
	Shall we play a game of cards? U	یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
	lay one's cards on the table <idiom> U	صادقانه معامله کردن
	put one's cards on the table <idiom> U	رک بودن
	I fiddled afew invitation cards. U	باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
	To reveal ones intentions (aims). To put ones cards on the table. U	دست خود را رو کردن