Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
squat jump
U
کلاغ پر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
squat
U
چمباتمه زدن
squat
U
قوز کردن محل چمباتمه زنی
squat
U
چاق وخپل
squat
U
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
squat
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
to squat oneself
U
قوز کردن
squat under the ball
U
توپگیری با شیرجه
squat vault
U
پرش روی خرک
to squat oneself
U
چنباتمه زدن
to jump up at somebody
U
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
to jump on somebody
U
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump on someone
<idiom>
U
jump off
U
شروع بحمله
jump all over someone
<idiom>
U
jump
U
جستن
jump off
U
پرش
jump off
U
اغاز
jump at
<idiom>
U
jump off
U
اغاز حمله
jump off
U
شروع حمله
jump
U
جهیدن
jump
U
ترقی
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
jump
U
پرش
jump
U
پراندن جهاندن
jump
U
وفق دادن
jump
U
جوردرامدن
jump
U
خیز زدن
jump
U
پریدن
jump
U
خیز زاویه پرش لوله توپ
jump
U
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump
U
جهش
jump
U
جهت
jump
U
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump
U
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump
U
پرش به هوا با هر دوپا
jump turn
U
تغییر جهت و پیچ در پرش
two state jump
U
جهش دو حالتی
step jump
U
پرش و برگشت روی همان پا
jump the gum
U
خطا در اغاز پرش
unconditional jump
U
جهش غیر شرطی
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
waltz jump
U
پرش والس
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
subroutine jump
U
جهش زیرروال
split jump
U
پرش روسی
jump altitude
U
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
scissors jump
U
پرش قیچی در اسکیت
stag jump
U
پرش با پاهای باز در هوا
split jump
U
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
strong jump
U
جهش ابی شدید
water jump
U
مانع ابی
water jump
U
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
jump down someone's throat
<idiom>
U
to jump at something
[colloquial]
U
به چیزی واکنش نشان دادن
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump out of one's skin
<idiom>
U
jump the gun
<idiom>
U
jump through a hoop
<idiom>
U
jump to conclusions
<idiom>
U
to line-jump
U
داخل صف زدن
jump bail
<idiom>
U
go jump in a lake
<idiom>
U
رفتن وآزار نرساندن به کسی
To jump the queue.
U
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
jump suit
U
روپوش
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
jump suits
U
روپوش
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
jump ski
U
پرشاسکی
jump jet
U
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
jump leads
U
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
To jump . To be startled.
U
ازجا پریدن
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
To jump up . To be startled.
U
از جاپریدن
jump stop
U
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump joint
U
اتصال لب به لب
combat jump
U
پرش رزمی
combat jump
U
پرش با چتر درمنطقه دشمن
counter jump
U
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
electron jump
U
پرش الکترون
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیکی
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیک
hydraulic jump
U
پرش هیدرولیک
johnny jump up
U
گل بنفشه امریکایی
jump altitude
U
ارتفاع پرش
jump ball
U
جمپبال
broad jump
U
پرش طول
arabian jump
U
نیم پشتک
angle of jump
U
زاویه پرش
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
triple jump
U
پرش سه گام
high jump
U
پرش ارتفاع
long jump
U
پرش طول
ski jump
U
پرش با اسکی
angle of jump
U
زاویه پرش لوله توپ
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump fishing
U
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump line
U
سطر پرش
jump pass
U
پاس در حال پرش
jump racing
U
مسابقه پرش از مانع
jump rider
U
سوارکار در پرش
jump seat
U
صندلی تا شو
jump set
U
پاس پرشی
jump shooter
U
شوت جفت زن
jump spark
U
جرقه جهنده
jump speed
U
سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump speed
U
سرعت پرش
jump kick
U
شوت درحال پرش
jump spin
U
چرخش با اغاز پرش بهوا
conditional jump
U
جهش شرطی
jump instruction
U
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump instruction
U
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump spark distributor
U
دلکو با جرقه جهنده
jump spark ignition
U
احتراق با جرقه جهنده
jump into the lion's mouth
<idiom>
U
خود را توی دهان افعی انداختن
to queue-jump
[British E]
U
داخل صف زدن
to jump-start an engine
U
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
conditional jump instruction
U
دستورالعمل پرش شرطی
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
turnaround jump shot
U
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
To jump down someones throat.
U
به کسی توپ وتشر زدن
hop stop and jump
U
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
standing high jump
U
پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing broad jump
U
پرش طول بدون دورخیز
To jump down somebodys throat.
U
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
to jump-start someone's car
U
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
U
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com