Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spinning factory
U
کارخانه نخ ریسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spinning
U
پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spinning
U
نخریسی
spinning
U
ریسندگی
spinning
U
کارخانه نخریسی
spinning
U
نخ ریسی
spinning
U
چرخش
[گردش]
[دوران ]
ex factory
U
تحویل در کارخانه
factory
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory
U
مرکز تولید
factory
U
کارخانه
spinning wheel
U
چرخ نخ ریسی
spinning wheel
U
چرخ طیار
spinning wheel
U
دوک نخ ریسی
spinning rod
U
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spinning test
U
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spinning charge
U
بار چرخان
spinning frame
U
چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
cotton spinning
U
نخ ریسی
spinning wheel
U
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
fine spinning
U
ریسندگی نخ های ظریف
spinning wheels
U
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheels
U
چرخ طیار
spinning wheels
U
دوک نخ ریسی
spinning wheels
U
چرخ نخ ریسی
spinning wheel
U
چرخ ریسندگی
[این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
spinning jenny
U
نخ ریس
spinning reel
U
قرقره چرخان ماهیگیری
factory ship
U
قایقبزرگومجهزبرایماهیگیری
factory farming
U
یکجورسیستممزرعهداریکهدرآنبهحیواناتغذایمخصوصدادهمیشودتاسریعتررشدکنند
bomb factory
U
مکانغیرقانونیساختبمب
factory rugs
U
فرش ماشینی
factory-spun
U
نخ کارخانه ای
factory-spun
U
نخ ماشین ریس
factory floor
U
بخشکارگریکارخانه
factory production
U
تولید کارخانهای
factory order
U
سفارش ساخت
factory economy
U
اقتصاد کارخانهای
factory system
U
نظام کارخانهای
factory team
U
تیم کارخانه اتومبیل سازی
pottery factory
U
کارخانه چینی سازی
factory chimney
U
دودکش کارخانه
cotton factory
U
کارخانه نخ ریسی
car factory
U
کارخانه خودروسازی
spinning band column
U
ستون نوار چرخان
He is running ( runs ) the factory .
U
او کارخانه را می گرداند
Its no joke running a factory .
U
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
open-face spinning reel
U
نخریسی
open-face spinning reel
U
فضایبازقرقره
computer aided factory management
U
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com