English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
space mark U علامت فاصله گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
mark U پایه
mark U علامت
mark U نشانه کردن حریف
mark U 01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark U بل گی_ری خوب
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U نشان کردن نشان
mark U مارک
mark U ایه
mark U داغ
mark U هدف
mark U درجه
mark U مرز
mark U علامت گذاشتن
mark U توجه کردن
mark U نمره گذاری کردن علامت
mark U علامت گذاری
mark U علامت گذاری کردن
mark U علامت نشانه هدف
mark U اثر
mark U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark down U کاهش قیمت
mark down U کاهش قیمتها
mark down U تنزل قیمت
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
mark of d. U نشان امتیازیا افتخار
below the mark U پایین تر از میزان مقر ر
mark off U خط کشیدن
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
beside the mark U خارج ازموضوع
beside the mark U پرت
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
mark up U افزایش قیمت
mark down U پایین اوردن قیمت
mark-up U سود توزیع کننده
mark U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark U سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark U علامت گذاری روی چیزی
mark U نشان
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark U پایه نقطه
mark up U سود توزیع کننده کالا
mark U نشان علامت
mark U نشانه
mark U نمره
mark U ارزه
mark U حد
mark U گواهی
to mark off U جدا کردن
mark U مدرک
space U فاصله گذاشتن
inner space U داخل منظومه شمسی
space U فاصله دادن فاصله داشتن
second space U فضایسوم
space U فاصله
space U فضای خالی
space U جا
first space U فضاینخستین
space U دوره درفضا جا دادن
space U مکان
space U جای خالی
space U فضا
to space out U زیاد فاصله دادن گشادترکردن
space U وسعت
space U مساحت
space U جا فاصله
space U مهلت
space U فرصت
space U مدت معین
space U زمان کوتاه
space U میدان صحن
space U میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
space U فاصله مدت
to space out U پرت شدن حواس
space U محوطه
space U کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
space U فضای خالی بین حروف یا خط ها
space U گسترش دادن متن
space U جا فاصله مدت
space U میدان
to space out U پریشان خیال شدن
to space out U بیهوش شدن
to space out U غش کردن
mark time U در جا زدن در جا قدم رو
mark time! U !
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
group mark U نشان گروه
group mark U علامت گروه
mark time! U در جا
mother's mark U خال
pencil mark U نشان مدادی
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
pock mark U ابله
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
plimsol mark U علایم بارگیری
plimsol mark U مارک بارگیری
plate mark U طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark U انگ
plate mark U نشان عیار
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
repeat mark U خال
mark time U فرمان در جا
mark sensing U نشان دریایی
mark condition U وضعیت نشان
interogation mark U نشان پرسش
index mark U علامت شاخص
hash mark U علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
hash mark U قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
hash mark U خط شروع مسابقه
hash mark U خط نشان
hall mark U دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
mark condition U شرط علامت
The would left a mark. U جای زخم باقی ماند
mark of mouth U نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
mark sensing U نشان یابی
mark sensing U علامت زدن با مداد نرم
mark sensing U نشان گذاری
mark sensing U نشان دریابی
mark sense U نشان گذار
mark sense U نشان دریاب
mark out a ground U تحدید حدود زمین
hall mark U نشان عیارکه ازطرف
Deutsche Mark U واحدپول
centre mark U نقطهمرکزی
black mark U سابقهی بد
word mark U علامت کلمه
word mark U نشان کلمه
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
upto the mark U داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
trade mark U علامت تجارتی
guide mark U نشانهراهنما
lateral mark U علامتکناری
bale mark U مشخصات عدل
to make one's mark U اسم و رسم به هم زدن
exclamation mark علامت تعجب
mark time <idiom> U منتظر وقوع چیزی بودن
mark time <idiom> U با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
You mark my words . U ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
Trade mark. U علامت تجارتی
You mark my words. U این خط واینهم نشان
To overstep the mark. To go too far. U از حد معمول گذراندن
special mark U علامتمخصوص
trade mark U علامت بازرگانی
trade mark U علامت تجاری
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
tick mark U علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
tape mark U نشان نوار
stonemason's mark U نشان سنگ کار
stonemason's mark U علامت سنگتراش
shoulder mark U نشان سردوشی علایم سردوشی
shoulder mark U درجه روی دوش
shoulder mark U درجه سردوشی افسران
shoulder mark U نشان سردوشی
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
tide mark U داغ مد
to hit a mark U نشانی را زدن
to miss a mark U خطا کردن
to miss a mark U نشانی را نزدن
to mark time U در جا زدن
to mark good U نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
to mark good U بهای کالا را در روی ان نوشتن
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
to make one's mark U برجسته شدن
to impress a mark on something U چیزیرانشان کردن
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
ripple mark U شیارسطح چوب
frequency mark U علامت فرکانس
dead mark U انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
ear mark U داغ گوش
ear mark U نشان
ear mark U نشان کردن
end mark U نشان انتها
end mark U علامت بی پایان
center mark U مرکز سوراخ
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
field mark U نشان میدان
file mark U نشان پرونده
file mark U علامت فایل
finger mark U اثر انگشت
finger mark U با انگشت چرک کردن
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
calibration mark U علامت کالیبراسیون
drag mark U محل فشار
block mark U نشان کنده
bench mark U نشان
bench mark U انگپایه
bench mark U رپر
bench mark U شاخص مبداء
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark U نشانه مبنا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com