Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
distributor
U
موزع
distributor
U
دلکو
distributor
U
تقسیم برق توزیع کننده
distributor
U
توزیع کننده
take off distributor
U
اب پخشان
take off distributor
U
اب پخشکن مقسم برداشت اب
distributor
U
چکش برق
ignition distributor
U
دلکو
distributor duct
U
کانال توزیع کننده
distributor head
U
چکش برق
magneto distributor
U
دلکوی مگنت
distributor finger
U
انگشتی دلکو
cable distributor
U
قسمتکابلقرقرهایپیچشده
wire contact distributor
U
دلکوی تماسی
distributor service loop
U
خطسرویسپخش
high tension distributor
U
مقسم فشار قوی
jump spark distributor
U
دلکو با جرقه جهنده
sole
U
تیر کف
sole right
U
حق انحصاری
sole
U
تخت
sole
U
تنها
sole
U
ته چوب گلف
sole
U
مجرد
sole
U
منحصر بفرد
sole
U
ازدواج نکرده
sole
U
تنها انحصاری
sole
U
کف پا
sole
U
تخت زدن
sole
U
منحصربفرد
sole
U
زیر قسمت ته هر چیز
sole
U
شالوده تنها
sole
U
انحصاری
sole
U
تخت کفش
sole
U
یگانه
sole representative
U
نماینده منحصر بفرد
half sole
U
نیم تخت زدن
sole selling right
U
حقوق فروش انحصاری
lemon sole
U
ماهیخوراکی
middle sole
U
لژمیانی
sole tenant
U
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
sole arbitrator
U
داور منفرد
sole argument
U
تنها دلیل
sole agent
U
نماینده انحصاری
sole agent
U
نماینده منحصر بفرد
sole arbitrator
U
حکم یا داور انحصاری
sole argument
U
یگانه دلیل
feme sole
U
زن بی شوهر
feme sole
U
زن غیرمحصنه
sole argument
U
دلیل منحصربفرد
half sole
U
نیم تخت
sole kick
U
ضربه با کف پا
half sole
U
نیم تخت انداختن
sole plate
U
کف پنجره
sole a for iran
U
تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
sole plate
U
بالشتک
sole owner
U
مالک منحصر
sole offspring
U
فرزند منحصر بفرد
sole trap
U
ضربه با کف پا
vinyl grip sole
U
کفبستهوینلی
sole of the foot kick
U
ضربه با کف پا
contract with
U
عقد کردن
in contract
U
طبق قرارداد
contract
U
قرردادبستن
contract
U
:قرارداد
contract
U
عقد
contract
U
تعهد
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
قرارداد بستن
contract
U
کنترات پیمان .
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
پیمان
contract
U
قرارداد
contract
U
همکشیدن
contract
U
منقبض شدن
contract
U
دچارشدن
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
all in contract
U
قراداد کلی
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
by contract
U
بطور مقاطعه
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
contract
U
مقاطعه
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
void contract
U
عقد باطل
prime contract
U
قرارداد اصلی
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
unconditional contract
U
عقد منجز
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract
U
صحت قرارداد
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
quasi contract
U
شبه عقد
quasi contract
U
شبه قرارداد
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
parties to the contract
U
طرفین عقد
open contract
U
قرارداد باز
open contract
U
قرارداد غیر معین
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
optional contract
U
عقد خیاری
optional contract
U
مجازی
optional contract
U
خیاری
written contract
U
پیمان نامه
optional contract
U
غیر واجب
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
parties to the contract
U
متعاملین
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
U
متعاقدین
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unauthorized contract
U
عقد فضولی
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
the contract is still valid
U
خودباقی است
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
revocable contract
U
عقد جایز
revocable contract
U
عقد مجاز
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
social contract
U
قرارداد اجتماعی
reward contract
U
عقد جعاله
sales contract
U
قرارداد فروش
service contract
U
قرارداد خدمت
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
valid contract
U
عقد صحیح
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
service contract
U
قرارداد خدماتی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
social contract
U
قرار داد اجتماعی
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
U
سند قرارداد
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract curve
U
منحنی مبادله
contract control
U
کنترل دینامیکی
contract control
U
کنترل تغایر
contract of affreightment
U
قراردادحمل
contract of farmletting
U
مزارعه
contract quantity
U
حجم قرارداد
contract period
U
مدت قرارداد
contract period
U
دوره قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
contract of sale
U
عقد بیع
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract of reward
U
جعاله
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
breach of contract
U
نقض قرارداد
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
based on a contract
U
قراردادی
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
conditional contract
U
عقد معلق
conditional contract
U
عقد مشروط
conclusion of a contract
U
مبایعه
conclusion of a contract
U
parties two between asale of
enter into a contract
U
منعقد کردن عقد
enter into a contract
U
عقد بستن
conclude a contract
U
منعقد کردن عقد
conclude a contract
U
عقد بستن
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
completion of contract
U
امضای قرارداد
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
marriage contract
U
عقد نکاح
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com