Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
soft spot
U
شولات
soft spot
U
ناحیه نشست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
soft spot for someone/something
<idiom>
U
احساسات تندوتیز داشتن
Other Matches
spot
U
به طور نقد
spot
U
نقدا"
spot-on
U
دقیقا صحیح
spot
U
کمان
spot
U
مسافت یابی کردن
spot
U
تنظیم تیر کردن
spot
U
لکه موضع
on the spot
<idiom>
U
درشرایط سخت ونا امیدکنندهای
in a spot
<idiom>
U
درمشکل قرار داشتن
up on the spot
U
فی المجلس مقدا بی درنگ
spot
U
[لکه دار شدن فرش در اثر مواد رنگی و شمیایی]
on-the-spot
U
فی المجلس
on-the-spot
U
نقدا"
on the spot
U
فی المجلس
on the spot
U
نقدا"
spot
U
درجا
spot
U
نقطه
spot
U
لکه دارشدن
spot
U
لکه دارکردن
spot
U
زمان مختصر لحظه
spot
U
موضع
spot
U
لکه لک
spot
U
محل
spot
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot
U
مکان
spot
U
خال
spot
U
باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spot
U
کشف کردن اماده پرداخت
spot
U
در محل
spot
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot
U
مشاهده کردن گلوله ها
spot
U
جا
spot
U
کشف کردن دیدن
spot
U
تشخیص دادن
spot
U
فوری
spot
U
بجااوردن
soft
U
متن روی صفحه
soft
U
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft
U
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
U
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
U
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft
U
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft
U
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
U
توپ کم جان
soft
U
نیمبند
soft
U
گوارا
soft
U
ضعیف
soft
U
سبک شیرین
soft
U
نیم بند
soft
U
عسلی
soft
U
مهربان نازک
soft
U
ملایم
soft
U
لطیف
soft
U
نرم
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft to the f.
U
نرم
soft
<adj.>
U
ملایم
soft
<adj.>
U
لطیف
soft
<adj.>
U
نرم
it is too soft
U
پر نرم است
soft
U
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft
<adj.>
U
نرم وقابل انعطاف
penalty spot
U
نقطه پنالتی
flying spot
U
لکه نورتند رو
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
focal spot
U
کانون
warm spot
U
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
spot of enforcement
U
نقطه پنالتی
previous spot
U
نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
spot welding
U
جوش نقطهای
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
warm spot
U
نقطه گرماگیر
unpainted spot
U
تکه رنگ نشده هنگام رنگ کردن
head spot
U
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
spot welding
U
جوشکاری نقطهای
pain spot
U
نقطه درد
long spot
U
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
light spot
U
نقطه منور
landing spot
U
نقطه فرود
light spot
U
نقطه نور
succeeding spot
U
نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
sweet spot
U
قسمت مرکزی راکت یا چوب
touch spot
U
ناحیه بساوشی
spot welding
U
نقطه جوش
spot market
U
بازار معاملات نقدی
spot market
U
بازار نقدی
spot map
U
کروکی تصادف یا کروکی مشاهدات بازرس
spot lamp
U
لامپ با نورمتمرکز
spot lamp
U
لامپ موضعی
spot kick
U
ضربه کاشته
spot grading
U
صافسازی
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
spot goods
U
کالاهای موجود
spot footing
U
پی مجزا
spot elevation
U
نقطه ارتفاع معلوم روی نقشه
spot elevation
U
ارتفاع تعیین شده
spot distortion
U
اغتشاش نقطه
spot cash
U
پول نقد
spot cash
U
پرداخت نقدی
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
spot net
U
شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
spot pass
U
پاس غیرمستقیم
spot weld
U
اتصال نقطه جوش
spot weld
U
نقطه جوش دادن
spot weld
U
خال جوش
spot transaction
U
معامله نقدی
spot test
U
ازمایش فوری
spot shot
U
ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
spot sale
U
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
spot sale
U
فروش نقد
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
spot repair
U
تعمیر در محل
spot repair
U
تعمیر در جا
spot rate
U
نرخ فروش نقدی
spot price
U
قیمت تمام شده
spot price
U
بهای جنس در معامله نقدی
spot price
U
قیمت برای فروش فوری
spot price
U
قیمت نقدی
spot ball
U
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
spot check
U
مقابله موضعی
He was kI'lled on the spot.
U
جابجا کشته شد
trouble spot
U
کشوریکهدائمادرحالدرگیریونزاعباشد
hot spot
U
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spot
U
نقطه داغ
high spot
U
جذابترین لذتبخشترین
black spot
U
جادهباآمارتصادفبالا
spot checks
U
بازدید در محل
handicap spot
U
مهرهتعادلی
centre spot
U
خالوسط
hit the spot
<idiom>
U
نیروی تازه وارد کردن
Johnny-on-the-spot
<idiom>
U
tight spot
<idiom>
U
شرایط سخت
spot check
U
بررسی موضعی
spot check
U
بطور چند در میان ازمودن
spot check
U
سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot pass
U
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
spot checks
U
مقابله موضعی
spot checks
U
بررسی موضعی
spot checks
U
بطور چند در میان ازمودن
spot checks
U
سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
blind spot
U
نقطه ضعف
yellow spot
U
نقطه زرد
center spot
U
نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
blind spot
U
نقطه کور
face off spot
U
نقطه رویارویی
face off spot
U
هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
spot check
U
بازدید در محل
dead spot
U
نقطه خنثی
cash spot
U
نقد فوری
dead spot
U
منطقه ساکت
cathode spot
U
لکه کاتدی
billiard spot
U
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
balkline spot
U
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
beauty spot
U
خال
water spot
U
گردباد دریایی
beauty spot
U
خال کوچک
beauty spot
U
خال زیبایی
advertising spot
U
فیلم تبلیغاتی
air spot
U
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air spot
U
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
water spot
U
واتراسپات
cold spot
U
نقطه سرماگیر
soft solder
U
لحیم قلع
soft technology
U
تکنولوژی نرم
soft x rays
U
پرتوایکس نرم
soft x rays
U
پرتو ایکس کم نفوذ
soft tooling
U
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft valve
U
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft ware
U
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
soft water
U
اب شیرین
soft water
U
اب سبک
soft water
U
اب خوشگوار
soft start
U
راه اندازی نرم
soft wood
U
چوب نرم
soft start
U
اغاز نرم
soft drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drink
U
نوشیدنی غیر الکلی
soft drink
U
نوشابه
soft drink
U
شربت
soft drinks
U
نوشیدنی غیر الکلی
soft loan
U
وام بدون دردسر
soft drinks
U
شربت
soft touch
U
آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft currency
U
پولباواحدپولیکمارزش
soft furnishings
U
متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
soft option
U
انتخابآسانترینراه
soft porn
U
بیانتمایلاتجنسیبهنحویزننده
soft target
U
هدفبدوندفاع
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
soft drink
U
نوشابه غیر الکلی
soft drinks
U
نوشیدنی های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft ray
U
بالهنرم
soft drinks
U
نوشابه
soft pastel
U
پاستلخشک
soft boiled
U
نیم بند حساس
fail soft
U
با خرابی تدریجی
fail soft
U
با خرابی ملایم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com