Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
social organization
U
سازمان اجتماعی
social security
U
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
social security
U
تامین اجتماعی
to be covered by social security
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security act
U
قانون تامین اجتماعی
to have social security coverage
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
social security wealth
U
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security tax
U
مالیات سیستم تامین اجتماعی
social security system
U
نظام تامین اجتماعی
social security program
U
برنامه تامین اجتماعی
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
social security payroll tax
U
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
to be insured under the social security scheme
[system]
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
organization
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
self organization
U
سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
organization
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization
U
سازمان
organization
U
تشکیلات سازماندهی
organization
U
یکان قسمت
organization
U
تشکیلات
organization
U
سازمان بندی
organization
U
ترتیب
organization chart
U
نمودار سازمانی
nonprofit organization
U
سازمان غیر انتفاعی
organization control
U
کنترل سازمانی
organization chart
U
لوحه سازمان
organization chart
U
نمودارسازمان یکان
organization of the ground
U
سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
nonprofit organization
U
سازمان غیرانتفاعی
labor organization
U
سازمان کارگری
economic organization
U
سازمان اقتصادی
file organization
U
سازمان پرونده
coliform organization
U
کلی باسیل
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
data organization
U
سازمان داده ها
organization scheme
U
نمودار سازمانی
planning organization
U
سازمان برنامه
task organization
U
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
task organization
U
سازمان رزمی
visual organization
U
سازمان دیداری
task organization
U
سازمان برای رزم
charity organization
U
سازمان خیریه
table of organization
U
جدول سازمان
sensory organization
U
سازمان حسی
consumer organization
U
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
file organization
U
سازمان فایل
food and agricultural organization
U
سازمان خواروبار وکشاورزی
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
data set organization
U
سازماندهی مجموعه داده ها
brucsels treaty organization
U
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
Civil Aviation Organization
U
سازمان هواپیمایی کشور
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization
U
انگلستان
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
food and agricultural organization
U
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
international refugee organization
U
سازمان بین المللی اوارگان
organization for economic co opration
U
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
sequential file organization
U
سازمان دهی ترتیبی فایل
world health organization
U
سازمان بهداشت جهانی
Organization of American States
U
سازمان دول امریکایی
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
united nations organization
U
سازمان ملل متحد
international standards organization
U
سازمان استانداردهای بین المللی
international standards organization
U
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
Our organization is just standing on its own feet.
U
تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
organization of central american states
U
سازمان دول امریکای مرکزی
organization of petroleum exporting cont
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
Organization of Petroleum Exporting Countries
U
سازمانصادرکنندگاننفتخام
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
North Atlantic Treaty Organization
U
ناتو
north atlantic treaty organization (nato
U
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
north atlantic treaty organization (nato
U
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
south east asia treaty organization
U
مان در بانکوک است
security
U
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
i will be security for him
U
من ضامن او میشوم
in security for
U
یعنوان وثیقه درمقابل
value as security
U
ارزش تضمین
security
U
گرو تضمین
security
U
وجه الضمان
security
U
مشخصات کاربران مجاز
security
U
پیش از دستیابی
security
U
کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
security
U
ضامن
security
U
محافظت شده یا رمزدار
security
U
مصونیت تضمین
security
U
تامین مصونیت
security
U
وثیقه
security
U
تامین
security
U
حفافت
security
U
گرو سهام قرضه دولتی
security
U
اطمینان
security
U
اسایش خاطر
security
U
اداره امنیت
security
U
امنیت
security
U
خدمتکاران گروه امنیتی
security
U
ایمنی
security
U
امان
security countermeasures
U
اقدامات تامینی
security countermeasures
U
پیشگیریهای حفافتی
security countermeasures
U
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
security camera
U
دوربین مدار بسته
security files
U
فایلهای حفافتی
security force
U
خدمتکاران گروه امنیتی
security council
U
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
security clearance
U
داشتن صلاحیت خدمتی
security cognizance
U
هشیاری امنیتی
security cognizance
U
شناخت ازنظر صلاحیت
security controls
U
کنترلهای حفافتی
security camera
U
دوربین امنیتی
security council
U
شورای امنیت
security council
U
شورای حفافتی یکان
security glass
U
شیشه ایمنی
security camera
U
دوربین نظارت
security clearance
U
برگ عدم سوء پیشینه
to give security
U
وثیقه دادن
security glass
U
شیشه نشکن
security market
U
بازار اوراق بهادار
security check
U
چکامنیتی
security trigger
U
دستهامنیت
security measures
U
اقدامات تامینیه
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
security program
U
برنامه حفافتی
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
security force
U
نیروی تامینی
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
security for cost
U
تامین هزینه دادرسی
software security
U
امنیت نرم افزاری
system security
U
حفافت سیستم
security specialist
U
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
to give security
U
ضامن دادن
transmission security
U
تامین ارسال پیام
transmission security
U
تامین ارسال
transmission security
U
تامین مخابره
security council
U
شورای امنیت سازمان ملل متحد
signal security
U
تامین مخابراتی
security clearance
U
تاییدصلاحیت
environmental security
U
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
external security
U
امنیت خارجی
communication security
U
تامین مخابراتی
collective security
U
تامین اجتماعی
collective security
U
تامین دسته جمعی
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
chemical security
U
تامین شیمیایی
give security for
U
تامین کردن
give security for
U
تامین دادن ضامن دادن
cash security
U
وجه الضمان نقدی
cash security
U
وثیقه نقدی
emotional security
U
ایمنی هیجانی
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
for security reasons
U
به خاطر دلایل امنیتی
data security
U
امنیت داده ها
security service
U
اداره امنیت
security reasons
U
دلایل امنیتی
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
electronic security
U
تامین الکترونیکی
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
elevation of security
U
زیاد کردن تامین
elevation of security
U
بالا بردن حاشیه امنیت
security force
U
اداره امنیت
internal security
U
تامین داخلی
security incident
U
حادثه امنیتی
physical security
U
تامین تاسیسات
security assistance
U
کمکهای امنیتی
security risk
U
ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
redeem a security
U
وثیقهای را فک کردن
security blanket
<idiom>
U
استفاده از چیزی برای راحتی
pledge of security
U
امان
physical security
U
حفافت تاسیسات
physical security
U
امنیت فیزیکی
security service
U
خدمتکاران گروه امنیتی
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
internal security
U
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal security
U
امنیت داخلی
area security
U
تامین منطقه عملیات
area security
U
تامین منطقه
computer security
U
امنیت کامپیوتر
job security
U
امنیت شغلی
local security
U
تامین محلی
national security
U
امنیت ملی
security clearance
U
تایید صلاحیت کردن
social
U
انسی
social self
U
خود اجتماعی
social
U
دسته جمعی
social will
U
اراده اجتماعی
social changes
U
تغییرات اجتماعی
social
U
تفریحی
social
U
جمعیت دوست
social need
U
نیاز اجتماعی
social
U
معاشرتی
social
U
گروه دوست
social
U
اجتماعی
social
U
وابسته بجامعه
An important security authourity .
U
یک مقام مهم امنیتی
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com