Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slow pill
U
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pill
U
دانه
to take the pill
[to be on the pill]
[to go on the pill]
U
قرص خوردن
[طبق دستور از پزشک]
pill
U
حب ساختن
pill
U
حب دارو
pill
U
حب
pill
قرص
[داروسازی]
pill
U
تل
[گلوه های کوچک ایجاد شده در سطح پارچه و فرش]
pill box
U
حب دان
pill box
U
قوطی گردونه کوچک
pill box
U
خانه کوچک اشیان مسلسل
pep pill
U
داروی انگیزان
pep pill
U
قوتی
pep pill
U
قرص نیرو بخش
to swallow the pill
U
تن بکاردشواری دادن بخواری تن دردادن
to gild the pill
U
چیزناگواری راکه انسان ناچاراست تحمل نمایدبصورت خوشی دراوردن
pill box
U
قوتی حب
fast pill
U
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
to sugar the pill
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
sleeping pill
U
قرص خواب
to sweeten the pill
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
pep pill
U
قرص محرک
pill pool billiard
U
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
to swallow a bitter pill
U
تن بکاردشواری دردادن بخواری تن در دادن
a bitter pill to swallow
<idiom>
U
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
slow and sure
U
شتاب کار را خراب میکند
slow
U
یواش
slow
U
اهسته کردن یاشدن
slow
U
مسیر خیس
slow
U
حرکت کند ومنحرف گوی بولینگ
SLOW
آهسته
slow-down
<idiom>
U
به توقف کامل نرسیدن
slow down
<idiom>
U
از حد معمول آرامتر
go-slow
U
آرام کارکردنکارگرانبهنشانهاعتراض
slow
U
کودن تنبل
slow
U
تدریجی
slow down
U
کاهش
slow down
U
اهسته
slow down
U
تاخیر کردن
slow down
U
به عقب انداختن
slow
U
اهسته
slow
U
کند
slow down
U
کند
slow motion
U
کند
slow worm
U
کورمار
dead slow
U
خیلی اهسته
slow witted
U
کند ذهن
slow ahead
U
اهسته به جلو
slow and steady
U
اهسته وپیوسته
slow motion
U
کند جنبی
slow motion
U
حرکت کند
slow motion
U
کند نمایی
slow-motion
U
برپیچسرخورنده
slow lane
U
محلعبورآهسته
slow worm
U
مار شیشهای
at a slow pace
U
اهسته
slow moving
U
دارای حرکت کند
slow-witted
U
بیهوش
slow-witted
U
کندذهن
slow coach
U
ادم قدیمی مسلک
slow fire
U
نواخت کند
slow fire
U
اتش کردن بانواخت کند
slow moving
U
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
slow fire
U
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
slow footed
U
کندرو
slow footed
U
اهسته
slow match
U
کبریت کند سوز
slow learner
U
کنداموز
slow gaited
U
کندقدم
slow gait
U
چهارنعل کوتاه با حرکت اسب به چپ و راست
slow footedness
U
کندروی
slow neutron
U
نوترون کند
slow of speech
U
کندزبان
slow footedness
U
اهستگی
slow whistle
U
تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
slow twitch
U
کند انقباض
slow to wrath
U
خونسرد
slow to wrath
U
دیر خشم
slow to wrath
U
دیرغضب
slow to anger
U
دیر غضب
slow setting
U
کند گیر
slow coach
U
ادم بیحال یا کودن
slow paced
U
اهسته خرام
slow paced
U
اهسته گام
slow curing
U
قیرهای محلول دیرگیر
slow curing cutback
U
قیر مایع دیرگیر
slow motion picture
U
تصویر با حرکت اهسته
slow-burning stove
U
اجاقآرام پز
He was walking with slow steps .
U
با قدمهای آهسته راه می رفت
slow moving depression
U
کمفشاری کند
Slow but sure wins the race.
<proverb>
U
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
slow burning conductor
U
سیم اهسته سوز
slow-wave sleep
[SWS]
U
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
slow-wave sleep
[SWS]
U
خواب عمیق
[روانشناسی]
slow and steady wins the race
U
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
Be slow to promise and quick to perform.
<proverb>
U
در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com