Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sight distance
U
مسافت دید
sight distance
U
فاصله دید
sight distance
U
طول دید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overtaking sight distance
U
طول دید
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
overtaking sight distance
U
فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance
U
فاصله دیدپیش افتی
stopping sight distance
U
فاصله دید برای ایست
stopping sight distance
U
فاصله دید ایست
Other Matches
X distance
U
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
out of distance
U
دور بودن شمشیرباز از حریف
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
in distance
U
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
to keep one's distance
U
دوری جستن
mean distance
U
فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
to keep one's distance
U
اشنایی نکردن
known distance
U
مسافت معلوم
known distance
U
فاصله معلوم
distance
U
بعد
distance
U
دوری
distance
U
فاصله
distance
U
برد سلاح
distance
U
دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance
U
مسافت
to keep one's distance
U
کناره گیری کردن
distance
U
مسیر مسابقه
distance
U
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance
U
تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance
U
بعد دورکردن
shouting distance
U
فاصله صدا رس
air distance
U
مسافت هوایی
air distance
U
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
distance travelled
U
مقدارطیشده
distance scale
U
مقیاسمسافت
distance post
U
قرارگاهمحلمسابقه
distance light
U
نورافکن
countermining distance
U
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
safe distance
U
فاصله بی خطر
safe distance
U
مسافت امن اطراف مین
image distance
U
عرض تصویر
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
It can be seen from a distance of two kilometers .
U
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
distance between two points
U
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
supporting distance
U
مسافت پشتیبانی
supporting distance
U
بردپشتیبانی سلاحها
countermining distance
U
فاصله مجاز بین دومین
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
middle distance
U
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
zenith distance
U
ارتفاع راس القدم
center distance
U
فاصله ازمرکز
unit distance
U
با فاصله واحد
training distance
U
مسافت تمرین
center distance
U
فاصله مرکزی
ecological distance
U
فاصله بوم شناختی
bond distance
U
طول پیوند
buffer distance
U
حاشیه امنیت
buffer distance
U
محوطه امنیت
time distance
U
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
frequency distance
U
فاصله فرکانس
weaving distance
U
طول تقاطع
angular distance
U
فاصله زاویهای
zenith distance
U
فاصله ارتفاع نافر
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
f. distance or length
U
فاصله کانونی
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
coherence distance
U
فاصله همدوسی
time distance
U
زمان عبور ستون
haul distance
U
فاصله حمل
focal distance
U
فاصله کانونی
weaving distance
U
طول تلاقی مسافت همبری
linear distance
U
خط هوایی
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
long distance
U
ازراه دور تلفن کردن
long-distance
U
دارای مسافت دور
polar distance
U
فاصله قطبی
photo distance
U
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
to step a distance
U
قدم کردن
long-distance
U
از راه دور
distance wadding
U
بوش داخل پوکه فشنگ
distance wadding
U
لایی جازم
distance wadding
U
لایی
long-distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance
U
دارای مسافت زیاد
long-distance
U
ازراه دور تلفن کردن
long distance
U
راه دور
long distance
U
از راه دور
long distance
U
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
code distance
U
فاصله رمز
long distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance
U
دارای مسافت دور
long-distance
U
راه دور
long-distance
U
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
distance vision
U
دید دوربرد
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
distance line
U
طناب تنظیم فاصله
distance man
U
دونده استقامت
skip distance
U
خیز موج
distance line
U
طناب نگهدارنده ناوها
distance between centers
U
طول دوران
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
interocular distance
U
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
long distance
U
دارای مسافت زیاد
signal distance
U
فاصله علامتی
distance runner
U
دونده استقامت
distance medley
U
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
offset distance
U
فاصله برون محوری
offset distance
U
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
anchorage distance
U
فاصله تکیه گاهی
social distance
U
فاصله اجتماعی
distance meter
U
فاصله سنج
distance meter
U
بعد سنج
internuclear distance
U
فاصله بین هستهای
critical anode distance
U
فاصله بحرانی اندی
direct distance dialing
U
شماره گیری فاصله مستقیم
economic haul distance
U
فاصله اقتصادی حمل
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
total stopping distance
U
طول ایست کامل
social distance scale
U
مقیاس فاصله اجتماعی
limited distance modem
U
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
long distance cable
U
کابل ارتباطی
long distance line
U
خط ارتباطی
long distance reception
U
دریافت دور
long distance supply
U
تغذیه مسافت دور
middle distance race
U
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
miss distance scorer
U
دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
to distance
[dissociate]
oneself from
U
دوری
[قطع همکاری]
کردن از
The bus stop is no distance at all .
U
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
half-distance line
U
خطنیمفاصله
fixed distance marking
U
خطمقطعثابت
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
telephone modal distance
U
مسافت مکالمه تلفنی
hole center distance
U
فاصله مرکز سوراخ
bogardus social distance scale
U
مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
take a sight
U
ارتفاع گرفتن
in sight
U
نزدیک
sight in
U
تنظیم کردن دید در تفنگ
out of sight
U
ناپیدا
out of sight
U
غایب از نظر
on sight
U
برویت
on sight
U
دیداری
on sight
U
در میدان دیددوربین
on sight
U
در معرض دید
in sight
U
دیده شدنی
near sight
U
نزدیک بینی
sight seeing
U
دیدار منافر جالب
sight seeing
U
تماشا
he was well out of sight
U
بکلی
he was well out of sight
U
ازنظردورشده بود
take a sight
U
altitude the take, shoot : syn
sight
U
بینش
sight
U
دوربین دیدن
sight
U
منظره دستگاه سایت
sight
U
زاویه یاب توپ
sight
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight
U
شباک
second sight
U
بینایی
sight
U
رویت
sight
U
دیداری
sight
U
رویتی
sight
U
وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
sight
U
رویت کردن
sight
U
رصد کردن ستارگان
sight
U
بازرسی کردن رویت کردن
sight
U
باصره
sight
U
نظر منظره
sight
U
تماشا
sight
U
الت نشانه روی
sight
U
جلوه
sight
U
بینایی
second sight
U
نهان بینی بسختی راه رفتن
sight
U
قیافه
sight
U
جنبه چشم
sight
U
قدرت دید
sight
U
دیدگاه هدف
sight
U
دید
sight
U
دیدن
sight
U
دید زدن نشان کردن
sight
U
نشان کردن
to in sight into something
U
چشم خرد در چیزی باز کردن
at sight
U
بی مطالعه قبلی
to in sight into something
U
بصیرت داشتن
at sight
U
دیداری
at sight
U
به رویت
sight
U
میدان دید
by sight
U
از نگاه
second sight
U
دور بینی
at sight
U
بمحض رویت
Get out of my sight!
<idiom>
U
از جلوی چشمم دور شو!
second sight
U
بصیرت
second sight
U
روشن بینی
sight
U
دوربین نشانه روی
by sight
U
بدیدن
at first sight
U
بیک نگاه
at first sight
U
در نظر اول
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sight front
U
دید جلو در نقشه برداری
sight form
U
نمونه رصد
sight guarantee
U
ضمان حال
sight glass
U
شیشه مرئی
sight bill
U
برات دیداری
sight base
U
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
sight bill
U
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
to sight-read something
U
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
sight defilade
U
روپوش مگسک
sight defilade
U
حفاظ مگسک
sight cover
U
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
sight check
U
مقابله نظری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com