English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annealing U تابکاری
annealing U تمپرینک
annealing U التهاب گداختگی
annealing U باز پخت
annealing U بازپخت
annealing temperature U دمای تابکاری
pot annealing U بازپخت
pack annealing U التهاب لفافی
annealing process U فرایند تابکاری
isothermal annealing U بازپخت هم دمایی
annealing point U دمای تابکاری
full annealing U بازپخت کامل
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
full annealing U کامل گداختن
coil annealing furnace U کوره التهاب القایی
pack annealing furnace U کوره التهاب لفافی
pot annealing furnace U کوره التهاب کفچهای
bell type annealing furnace U کوره التهابی نوع مسدود
cycle U دوره
cycle U سیکل
cycle U چرخه
cycle U دوره عملیات یابازی
cycle U دور
cycle U بصورت متناوب فاهر شدن
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U چرخه زدن
cycle U دوران
cycle U چرخ چرخه
cycle U دوره گردش
cycle U : دور
cycle U سیکل مدار
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle U زمانه
cycle U تاکت
cycle U تناوب پریود سیکل
cycle U حلقه
four cycle U دارای چهاردور یا دوره
R/W cycle U ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
R/W cycle U CYCLE WRITE/READ
cycle U گردش
cycle U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle per second U هرتس
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle U سواردوچرخه شدن
four cycle U چهار چرخه
cycle of the room U دورقمر
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
cycle stock U موجودی فعال
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle track U راه دوچرخه رو
cycle time U مدت چرخه
cycle time U زمان تناوب عمل
game cycle U دوره بازی
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
cycle of operation U جریان عمل جنگ افزار
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing U روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle of the room U گردش ماه
cycle stealing U چرخه دزدی
cycle spanner U اچار مخصوص تعمیردوچرخه
fetch cycle U چرخه واکشی
cycle of water U گردش اب در طبیعت
cycle stealing U مدت چرخه
cycle time U زمان رفت و برگشت
four cycle engine U موتور چهارزمانه
duty cycle U دوره کار
engine cycle U سیکل کاری موتور
estrous cycle U دوره فحلی
execution cycle U چرخه اجرا
execute cycle U چرخه اجرا
flow cycle U مدار ترتیب کار
duty cycle U ضریب کار
duty cycle U چرخه کار
cycle stealing U حلقه ربایی
cycle time U مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time U زمان
cycle time U زمان تناوب
cycle time U زمان دوره
cycle time U زمان سیکل
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
design cycle U چرخه طراحی
display cycle U چرخه نمایش
flow cycle U سیکل جریان کار
staticizing cycle U سیکل ایستاسازی
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
procurement cycle U دوره خرید
planning cycle U دوره برنامه ریزی
number of cycle U تعداد تناوبها
number of cycle U تعداد دوره ها
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
minor cycle U چرخه خرد
minor cycle U خرد چرخه
menstrual cycle U عادت ماهانه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
rankin cycle U سیکل رانکین
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
storage cycle U چرخه انباره
storage cycle U سیکل انباره
tempering cycle U دوره بازپخت
thermodynamics cycle U سیکل ترمودینامیک
search cycle U چرخه جستجو
trade cycle U دور تجاری
trade cycle U دوره فعالیت تجاری
training cycle U سیکل اموزشی
reset cycle U چرخه باز نشانی
training cycle U مرحله اموزش
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
memory cycle U چرخه حافظه
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
major cycle U چرخه بزرگ
juglar cycle U دور ژوگلار
intelligence cycle U مدار اطلاعاتی
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
idling cycle U سیکل بی باری
hysteresis cycle U حلقه پسماند
water cycle U چرخه اب
vapor cycle U سرد زائی مدار بسته
hydrologic cycle U چرخه اب
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
hydraulic cycle U مدار هیدرولوژی
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
kilomega cycle U یک بیلیون سیکل در ثانیه
kitchin cycle U دور کیچین
major cycle U بزرگ چرخه
magnetic cycle U فرایندمدار مغناطیسی
magnetic cycle U منحنی هیسترزیس
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
machine cycle U چرخه ماشین
life cycle U چرخه دوام
life cycle U دوره عمر یک محصول
life cycle U دوره عمر
life cycle U دوره زندگی
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
kondratieft cycle U دور کندراتیف
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
exercise cycle U دوچرخهثابت
carbon cycle U سیکل کربن
business cycle U معادل cycle trade
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
business cycle U دور اقتصادی
business cycle U دور تجاری
business cycle U دور بازرگانی
budget cycle U مراحل بودجه
budget cycle U گردش بودجه
carnot cycle U سیکل کارنو
life-cycle U چرخه زندگی
activity cycle U چرخه فعالیت
cycle lock U قفلدوچرخه
cardiac cycle U چرخه قلبی
carnot cycle U چرخه کارنو
cycle milling U دستگاه فرز پاندولی
continous cycle U دوره بی وقفه
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
cycle of everts U دورحوادث
cycle of operation U دوره عمل سلاح
continous cycle U گردش دائمی
business cycle U دور کسب وکار
occupancy cycle U دوره سکونت
cycle car U اتوموبیل دوچرخهای
gas cycle reactor U راکتور با مدار گردش گازی مسدود
mixed cycle engine U موتور سرسرخ
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
life cycle of the frog U چرخهزندگیقورباغه
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
high cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
life cycle costs U هزینههای دوره عمر یک محصول
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
variable cycle engine U موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
data processing cycle U چرخه پردازش داده
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
open cycle reactor system U سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
motor-assisted pedal cycle [British English] U دوچرخه موتوردار
short U مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
short U پایین تر
short <adj.> U مختصر
short <adj.> U کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com