English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shell structure U ساختار لایهای
shell structure U ساختارپوستهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shell U توده
shell U پوسته
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U فشنگ
shell U پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shell U سبوس گیری کردن
shell U قشر زمین
shell U پوکه فشنگ
shell U گلوله توپ
shell U بدنه ساختمان
shell U کالبد
shell U پوست فندق وغیره
shell U جلد
shell U عامل محافظ حفاظ
shell U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell U لایه
shell U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell U پوکه
shell off U با نارنجک مورد حمله قراردادن
shell off U گلوله باران کردن
shell out U پرداختن
shell out U هزینه چیزی را قبول کردن
shell U برنامه خروج موقت
shell U برنامه واسطه
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell U صدف
shell U زرهی پوشش
shell U ساچمه وچاشنی
shell U جعبه حاوی باروت
shell U پوست
out of one's shell <idiom> U گفتگو دوستانه
shell out U خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
in one's shell <idiom> U صرف نظر کردن،بی صدا
shell U پوست تخم مرغ
shell U قشر
to shell off U ورقه ورقه شدن ورامدن
cockle shell U یکجورصدف
cockle shell U کرجی کوچک
cooling shell U پوسته سردکننده
egg shell U نازک
fixed shell U گلوله متصل
shell game U گردو بازی
gas shell U گلوله دودانگیز
shell game U قمار با گردو
shell jacket U بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
cooling shell U قشر سرد کننده
shell bit U مته گلویی
shell bit U مته قاشقی
furnace shell U قشر یا پوسته کوره
furnace shell U جدارکوره
hard shell U سخت پوست
shell fragments U بسک گلوله
shell formwork U قالب بندی غلافی
shell fish U جانور صدف
shell fragments U قطعات گلوله
shell fish U ماهی صدف
shell casting U ریخته گری پوستهای
shell lime U سنگ اهک صدفی
hard shell U کاسه دار
downstream shell U توده پایاب خاکریز پایاب
downstream shell U پشته پایاب
outer shell U لایه والانس
outer shell U پوسته والانس
valence shell U لایه والانس
valence shell U پوسته والانس
pearl shell U صدف
shell bean U دانه مغذی لوبیا
shell bean U لوبیایی که مغز ان خوراکی است
shell back U دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
piercing shell U گلوله ثاقب
downstream shell U خاک پایین دست
magnetic shell U زرورق مغناطیسی
hard shell U سخت
hard shell U متعصب
energy shell U پوسته انرژی
energy shell U لایه انرژی
electron shell U پوسته الکترون
cupola shell U پوسته کوپل
egg shell U مانندپوست تخم مرغ
egg shell U پوست تخم
illuminating shell U گلوله روشن کننده
inner shell electron U الکترون درونی
ear shell U گوشک ماهی
the shell of a mollusk U صدف
shell limestone U اهک صدفدار
lower shell U قشرتحتانی
shell membrane U پوستغشا
soft shell U دارای عقیده معتدل
soft shell U دارای پوسته ترد وشکننده
shell wave U صدای زوزه گلوله
upper shell U قشررویه
shell suit U نوعیکتوشلوارغیرمعمولی-شلوولباجنسدرخشندهوبراقوسبک
shell transformer U مبدل جوشن دار
inner door shell U پوستداخلیدر
soft shell U حلزون دارای صدف نرم
soft shell U نرم پوسته
head shell U حافظسر
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
ventus's shell U کس گربه
tracer shell U گلوله رسام
tortoise shell U پوست ابرهای لاک پشت دریایی
the shell of an egg U پوست تخم مرغ
star shell U گلوله منور
star shell U گلوله نورافشان
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock U روان رنجوری جنگ
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
shell proof U ضد گلوله
shell pink U رنگ قرمز مایل به زرد
shrapnel shell U گلوله انفجاری
shell mould U قالب گرفتن پوستهای
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
cartridge shell U بدنه پوکه فشنگ
cartridge shell U بدنه پوکه
band shell U جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
shell proof U ضد نفوذ گلوله
To come out of oness shell. U از جلد ( لاک ) خود در آمدن
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock U روان رنجوری جنگ
illuminating shell U گلوله منور
shell sort U الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
shell room U انبار گلوله
shell room U انبار مهمات ناو
shell roof U بام پوستهای
high explosive shell U گلوله محترقه شدید
half shell mold U قالب نیم پوسته
soft shell clam U صدفپوستنازک
hard shell clam U پوستسختصدف
shell molding machine U دستگاه قالب گیری پوستهای
outer shell electron U الکترون لایه بیرونی
outer shell electron U الکترون رسانایی
outer shell electron U الکترون بیرونی
shell moulded casting U قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
shell molding process U فرایند قالب گیری پوستهای
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
structure U پیکره
structure U چهارچوب دار [قالی]
structure U ساخت
structure U طریقه
structure U تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U ساختار ساخت
structure U سازه
structure U ساختمان اسکلت فلزی
structure U سازمان سازمان دادن
structure U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structure U نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structure U ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
structure U سبک
structure U استخوان بندی
structure U تشکیلات دادن
structure U بنا
structure U سازمان
structure U ترکیب سبک
structure U بنیان
structure U اساس
structure U پی ریزی کردن ساختار
structure U ساختمان
structure ساختار
concrete structure U سازه بتنی
concrete structure U ساختمان با استخوانبندی بتنی
affect structure U ساخت عاطفه
columnar structure U ساختمان ستونی
class structure U ساخت طبقاتی
primary structure U ساختمان اصلی
simple structure U ساخت ساده
aircraft structure U ساختمان هواپیما
capital structure U ساخت سرمایه
cartesian structure U ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
block structure U ساختار بلوکی
block structure U ساخت کندهای
cellular structure U ساختار شبکهای
banded structure U ساختارنواری
capital structure U بنیان سرمایه
banded structure U ساختمان نواری
cellular structure U ساختارسلولی سازه سلولی
band structure U ساختار نواری
atomic structure U ساختار اتمی
age structure U ساختار سنی
soil structure U ساختمان خاک
metal structure U بنیانفلزی
structure of a mushroom U ساختمانقارچ
structure of a plant U ساختمانگیاه
structure of the biosphere U چرخهزیستکره
support structure U ساختارپشتیانیکننده
tubular structure U ساختمانمیلهای
infra structure U زیر بنا
algebraic structure U ساختار جبری [ریاضی]
vase structure U بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
internal structure U سازه داخلی
structure [first order] U ساختار [ریاضی]
fabric structure U ساختارپارچه
unit structure U استخوانبندی یکان
static structure U ساخت ایستا
structure chart U نمودار ساختار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com