English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
share of inheritance U سهم الارث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
come down by inheritance U به ارث رسیدن
causes of inheritance U موجبات ارث
by inheritance U ارثا"
inheritance U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritance U ارث
inheritance U میراث
inheritance U مرده ریگ وراثت
inheritance U میراث بری
inheritance U ماترک
inheritance U توارث
inheritance U وراثت
immediate inheritance U وارث بلافصل
use inheritance U وراثت ناشی از کاربرد
by inheritance U بالوارثه
deprivation from inheritance U محرومیت از ارث
polygenic inheritance U توارث چند ژنی
Do you want an inheritance from your father?THen a. <proverb> U میراث پدر خواهى علم پدر آموز.
nulliplex inheritance U توارث نهفته
exclusion from inheritance U حجب در ارث
inheritance tax U مالیات بر ارث
impeachments of inheritance U موانع ارث
impediments to inheritance U موانع ارث
grounds for inheritance U موجبات ارث
exclusion from inheritance U حجب
total exclusion from inheritance U حجب از کل
total exclusion from inheritance U حجب حرمانی
partial exclusion from inheritance U حجب نقصانی
deprive the heirs of inheritance U وراث را از ارث محروم کردن
partial exclusion from inheritance U حجب از بعض
certificate of exclusive inheritance U گواهی انحصار وراثت
share-out U سهمبندیشده
What about my share? U پس حق من چه شد ؟
to share out U تقسیم کردن
to share out U بخش کردن
share [in] U شرکت [سهم] [در]
share U سهم
share U فرض
share U تقسیم کردن
share U شرکت داشتن در سهم بردن
share U دانگ
share U فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
share U پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
share U توسط کاربران دیگر شبکه است
share U حصه
share U بخش
share U بهره قسمت
share U بخش کردن
share U تسهیم کردن
share U سهم بردن
share U قیچی کردن
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share U برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share U که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share U حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share U دایرکتوری
share U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share U باس مورد استفاده
share U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share U استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
wage share U سهم مزد
apple share U اپل شر
share warrant U گواهینامه سهام
share certificate U گواهی مالکیت سهام
bearer share U سهم بی نام
undivided share U حصه مشاع
appointed share U حصه مفروز
lion's share U بخش عمده
lion's share U بزرگترین سهم
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را گرفتن
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را اجبارا تحمل کردن [باران یا سرزنش]
This is your share ( portion ) . U این قسمت ( سهم) شماست
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
time-share U استفادهازسیستماشتراکزمانیبرایتعطیلات
lion's share U تمام
lion's share U همهی چیزی
share list U صورت بهای سهام شرکتها
share in cash U سهم نقدی
capital share U سهم سرمایهای
deferred share U سهام موجل
earnings per share U درامد هر سهم
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
ordinary share U سهام معمولی
ordinary share U سهام عادی
non registered share U سهم بی نام
non cash share U سهم غیر نقدی
market share U سهم بازار
appointed share U سهم مفروز
privileged share U سهم ممتاز
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
share holding U سرمایه گذاری در سهام
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
share holder U سهامدار
share cropper U زارع سهم گیر
share cropper U مستاجر
share cropper U زارع
registered share U سهم با نام
fixed share of an heir U فرض در ارث
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
to be of [or share] the same view [or opinion] U هم عقیده بودن
break in share prices U کاهش قیمت سهام
We didnt get a share (acut). U به ما چیزی نرسید
paid in cash share U سهام نقدا" پرداخت شده
One-hundred Share Index U شاخصقیمتهایسهام
quota share treaty U قرار سهمیه بندی
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
Financial Times Share Index U شاخصقیمتهایسهام
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
share of stock [American English] U سهم [اقتصاد]
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com