English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
session musician U موزیسینیکهمتعلقبهگروهخاصینیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he is something of a musician U تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
musician U خنیاگر
musician U موسیقی دان
musician U نوازنده
musician U نغمه پرداز
musician U ساز زن
He is a mediocre musician . U موسیقی دان پرمایه یی نیست
in session U منعقد
session U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
session U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
session U جلسه
session U دوره تحصیلی
session U نشست
session U دوره
session U دوره انعقاد اجلاس
session U مجلس
to hold a session U جلسه منعقد کردن
photo session U مدتزمانیکهخبرنگارانفرصتدارندازفردیعکسبیندازند
special session U جلسه مخصوص
special session U نشست ویژه
special session U نشست فوق العاده
special session U جلسه فوق العاده
quarter session U محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
public session U جلسه علنی
bull session U جلسه محاوره ومرور
court session U جلسه دادگاه
designating a session U اجلاسیه
holding a session U اجلاس
jam session U اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
parliamentary session U دوره اجلاسیه مجلس
petty session U دادگاه سیار
private session U جلسه غیر علنی
the house went into secret session U تشکیل داد
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com