English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
respirator U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirator U ضربت گیر
respirator U ضربت گیر تنفسی
respirator U سوپاپ ضربت گیر
respirator U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
dust respirator U ماسک ضد گردو غبار
dust respirator U ماسک تنفسی
half-mask respirator U سپراتورنیمهماسک
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti U در مقابل
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- U به معنای "مخالف "
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti U انتی
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U ضد
anti U مخالف علیه
anti U پاد
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti derivative U ضد مشتق
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti cyclical U ضد دورهای
anti semitic U ضد یهودی
anti semite U ضد یهود
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti thesis U برابر نهاد
anti thesis U انتی تز
anti thesis U وضع مقابل
anti social U ضد اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
anti aircraft U پدافند هوایی
anti skid U ضد لغزش
anti aircraft U ضد هوایی
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti air U ضد هواپیمایی
anti particle U ضد ذره
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti thesis U نقیض
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti matter U ضد ماده
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-tank U ضد تانک
anti freezer U ضد یخ
anti freezer U ضد انجماد
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-theft U دزدگیر
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti icing U ضد یخ
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-freeze U ضد یخ
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti detonation U ضد بدسوزی
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-freeze U پاد یخ
anti dumping U ضد دامپینگ
anti induction cable U کابل ضد القا
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti knock property U درجه اکتان
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti comintern pact U ...anti
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti trust law U قانون ضد تراست
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
out of service <adj.> U ازکارافتاده
out of service <adj.> U خراب [ازکارافتاده]
to see service U کردن
d. service U نماز
d. service U عبادت خدا
he is of no service to us U بکار ما نمیخورد
he is of no service to us U بدرد مانمیخورد
i am at your service U در خدمت شما هستم
in service U خدمتی
in service U به خاطر خدمت
in service U درخدمت ارتش در ارتش
on service U سر خدمت
on service U سر کار
one's service U خدمت یکسره
please do me a service U خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
service over U خطای سرویس
take into service U استخدام کردن
to see service U در ارتش یانیروی دریایی خدمت
f.service U نمازمعمولی هفته
self service U ازاد
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service رسیدگی به
service U اداره
service U سرویس
service U قسمت یکان
service U تعمیر کردن
service U روبراه ساختن
service U ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
service U سرویس کردن
service U درخت سنجد وابسته بخدمت
service U سنجد
service U اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service U شعائر
service U نظامی
self service U تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self service U کمک بوسیله خود شخص
self service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self service U خود زاوری
self-service U خود یاوری
self-service U کمک بوسیله خود شخص
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
self-service U تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self-service U ازاد
service U بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service U ابلاغ
service U تعمیر
self-service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
service U جنگی
self-service U خود زاوری
self service U خود یاوری
service U نظام وفیفه
service U لوازم
service U یکدست فروف اثاثه
service U بنگاه سرویس
service U خدمت
service U وفیفه
service U استخدام
service U نوکری یاری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com