English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sergeant of the guard U گروهبان پاسدار
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sergeant U سرگروهبان یکان
sergeant U سرگروهبان
sergeant U گروهبان
sergeant U مامور اجرا
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U یوزباشی وکیل باشی
first sergeant U گروهبان یکم
sergeant first class U استوار دوم
gunnery sergeant U گروهبان دو
platoon sergeant U گروهبان دوم
sergeant at arms U مامور اجرا
sergeant at arms U فراش
sergeant at arms U مامور اجرا و انتظامات
top sergeant U گروهبان یکم
supply sergeant U درجه دارتدارکات
sergeant first class U گروهبان دوم
supply sergeant U گروهبان اماد
staff sergeant U گروهبان دوم
sergeant in the police U سرپاسبان
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
master sergeant U سرگروهبان
mess sergeant U گروهبان اشپزخانه گروهبان غذا
sergeant majors U استوار
drill sergeant U گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
sergeant major U گروهبان یکم
sergeant majors U گروهبان یکم
sergeant major U استوار
platoon sergeant U گروهبان دسته
senior master sergeant U سرگروهبان
on ones guard U متوجه
out guard U گشتی
on ones guard U درپاسگاه
off ones guard U بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
to be on guard U موافب
to keep guard U موافب
to keep guard U بودن احتیاط کردن
on ones guard U موافب
on guard U گاردگرفتن
out guard U گشتی صحرایی
off ones guard U غافل
on guard U بحالت گارد
on guard U بحالت محافظ باش
on guard U نگهبان
on guard U هشیار
on guard U درسرنگهبانی
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
on guard U اماده برای دفاع باشید
on guard U گارد گرفتن
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
to be on guard U بودن احتیاط کردن
right guard U نگهبانراست
guard U گارد
guard U حفافت کردن
guard U محافظ
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
off-guard U درانتظارپیشامدبد
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
guard U watch
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
old guard U صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
off guard <idiom> U غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
guard U محافظ گارد
old guard U محافظه کار سیاسی
guard U نگهبان
guard U پاسدار
guard U پاسبان مستحفظ
guard U محافظت کردن
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U نرده حفافتی
guard U پناه
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U نگهبانی دادن
guard U پاسداری دادن
guard U پاییدن پاسداری کردن
guard U روکش کشیدن
rat guard U موش بند
road guard U پلیس راه
rear guard U عقب دار
rat guard U صفحه مانع ورودموش
rear guard U نیروی عقب دار
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
road guard U ژاندارم
plane guard U ناو نجات
picket guard U پاسبان اردوگاه
plane guard U ناوگارد نجات
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
point guard U موقعیت گارد
praetorian guard U گارد ویژه
radio guard U نگهبان بی سیم
picket guard U دژبان
safe guard U نگهداری
trigger guard U حافظماشه
toe guard U حافظانگشتان
to nount guard U به نگهبانی رفتن
tendon guard U محافظزردپی
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard U تیغهلبه
breech guard U حافظتهساز
snow guard U محافظبرف
chin guard U حافظچانه
clothing guard U حافظپارچه
eye guard U حافظچشم
key guard U راهنمایکلید
left guard U محافظچپ
neck guard U حافظگردن
on guard line U خطحافظ
to guard against danger مواظب خطر بودن
wind guard U محافظباد
guard dog U سگنگهبان
safe guard U حفافت
seaman guard U گارد دریایی
skate guard U پرش روی تیغه اسکیت
guard dog U سگ پلیس
guard dog U سگ نگهبان
shin guard U ساقبند
splash guard U گلگیر
stand guard U نگهبانی دادن
state guard U نیروی نظامی ایالتی
state guard U ارتش ایالتی
border guard U پلیس مرزبانی
guard's van U کالسکهنگهبانقطار
overhead guard U حافظبالایسر
guard-rail U ریل نگهدار حائل ریل
custodial guard U گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard U دفاع با دو دست
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
escort guard U گارد محافظ
escort guard U محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard U ماسک محافظ
fire guard U پیش بخاری
fire guard U حائل اتش
flag guard U گارد پرچم
flag guard U نگهبان پرچم
flank guard U پهلودار
guard ship U ship mission active
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly U محفظه
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
color guard U پاسدار پرچم
color guard U گارد پرچم
coast guard U گارد کرانه
guard-rail U نرده
guard-rails U ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails U نرده
advance guard U پیش قراول
advance guard U پیش لشکر پاسدار
advance guard U پیشرو
advance guard U طلایه
air guard U پاسور هوایی
air guard U گشتی هوایی
armed guard U گارد مسلح
body guard U نگهبان
body guard U موکب
body guard U هنگ ویژه
bumper guard U سپر ماشین
bumper guard U روکش سپر
cable guard U نگهدارنده کابل
guard band U باند نگهبان
guard bit U یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard room U پاسدارخانه
guard signal U علامت نگهبان
interior guard U نگهبان داخلی
knuckle guard U کارد
knuckle guard U انگلیسی
life guard U نگهبان
life guard U گارد
life guard U هنگ ویژه
main guard U پست نگهبانی اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
memory guard U نگهبان حافظه
mud guard U گلگیر
national guard U گارد ملی
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
officer of the guard U افسر گارد احترام
open guard U گارد باز
guard rail U نرده دست انداز راه پله
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard of honor U پاسدار تشریفات
guard of honor U گارد احترام
guard mount U مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard house U پاسگاه
guard house U پاسدارخانه
guard cell U گیاهی را تشکیل میدهند
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard of honour U پاسدار تشریفاتی
guard rail U جان پناه
guard of honour U گارداحترام
guard plank U تخته محافظ
guard post U پایه نگهبان
pedestrian guard rail U جانپناه برای پیاده رو
lower blade guard U حافظتیغهپایینی
drivebelt safety guard U محافظهتسمهگرداننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com