English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
senior master sergeant U سرگروهبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
master sergeant U سرگروهبان
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
senior U مهتر
senior U بالاتر بالارتبه
senior U تنیس باز سالمند
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U قدیمی
senior U ارشد
senior U بزرگتر
senior members U اعضای بالارتبه یا ارشد
he is years senior to me U اودوسال ازمن بزرگتریاجلوتراست
senior citizen U شهروند سالخورده
senior citizen U بازنشسته
senior citizen U پیرانسال
senior officers U افسران ارشدیا بالارتبه
senior citizens U پیرانسال
senior citizens U بازنشسته
senior citizens U شهروند سالخورده
senior officer U ارشدترین افسران
senior officer U افسر ارشد
senior officer afloat U ارشدترین افسر حاضر در ناو
senior technical college U دانشگاه فناوری
senior high school U مدرسه متوسطه
first sergeant U گروهبان یکم
sergeant U یوزباشی وکیل باشی
sergeant U گروهبان
sergeant U مامور اجرا
sergeant U سرگروهبان
sergeant U سرگروهبان یکان
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
senior chief petty officer U ناوبان یکم
platoon sergeant U گروهبان دوم
supply sergeant U گروهبان اماد
supply sergeant U درجه دارتدارکات
top sergeant U گروهبان یکم
drill sergeant U گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
sergeant major U گروهبان یکم
sergeant majors U استوار
sergeant majors U گروهبان یکم
sergeant major U استوار
staff sergeant U گروهبان دوم
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
sergeant at arms U مامور اجرا
sergeant at arms U فراش
sergeant at arms U مامور اجرا و انتظامات
sergeant first class U گروهبان دوم
sergeant first class U استوار دوم
gunnery sergeant U گروهبان دو
sergeant of the guard U گروهبان پاسدار
sergeant in the police U سرپاسبان
platoon sergeant U گروهبان دسته
mess sergeant U گروهبان اشپزخانه گروهبان غذا
the master U خداوند
master off U استاد شمشیربازی
to be a master of U دارا بودن
master U چیره دست شدن
master's U فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master of U سرپرست گروه شکار روباه
master U کاپیتان کشتی
old master U نقاشی هر یک از این هنرمندان
to be a master of U در اختیار خودداشتن
the master U در
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
master U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master U کسب مهارت کردن
master U ماهر شدن در چیزی
master U تسلط یافتن
master U اصلی
master U رام کردن
master U تسلط یافتن بر
master U استادشدن
master U خوب یادگرفتن
master U ماهرشدن
master U سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master U صاحب
master U پیر
master U مدیر مرشد
master U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master U مدل اصلی
master U جامع
master U قطعه کار اصلی
master U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master U مخدوم
master U استاد شطرنج
master U نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master U چیره دست
master U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master U دانشور
master U ارباب صاحب
master U ماهر شدن
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master U کارفرما
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master U رئیس
master U ارباب استاد
master workman U استاد کار
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
mint master U رئیس ضرابخانه
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
master workman U سرکارگر
master's certificate U گواهینامه فرماندهی
master workman U سر کارگر
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master tape U شاه نوار
master routine U شاه روال
master service U انشعاب اصلی
master slave U ارباب و برده
master slice U شاه قاچ
master station U شاه ایستگاه
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master station U ایستگاه اصلی
master station U پست اصلی مخابرات
master stroke U استادی
master stroke U هنر نمایی
master stroke U شاهکار
pilot master U سر راهنما
master agreement U توافق اولیه
wagon master U رئیس قطار
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
ship's master U کاپیتان کشتی تجاری
ship's master U افسرارشد کشتی
singing master U اموزگار سرایش
drill master U مشق دهنده
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
master clock U شاه زمان سنج
whore master U جنده باز
truck master U مامور یا سرپرست چندکامیون
master keys U قاعده کلی شاه کلید
master keys U کلید چندین قفل
master key U قاعده کلی شاه کلید
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
ring master U رئیس سیرک
sailing master U افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
scout master U در پیشاهنگی :سر رسد
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
question-master U فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
master key U کلید چندین قفل
Master of Science U فوقلیسانسMSc-
master cord U ریسماناصلی
wagon master U مسئول واگن
master rod U شاتون اصلی
head master U رئیس
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
harbour master U متصدی بندر
harbour master U رئیس بندر
harbor master U راهنمای بندر
harbor master U مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
harbor master U رئیس بندر
head master U مدیر مدرسه
head master U مدیر اموزشگاه
international master U استاد بین المللی شطرنج
master builder U معمارباشی
master builder U بنای مقاطعه کار
master builder U معمار
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
language master U زبان اموز
language master U اموزگار زبان
iron master U رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
iron master U اهن ساز
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
french master U فرانسه
french master U اموزگار
master of ceremonies U رئیس تشریفات
master switches U کلید اصلی
master switch U کلید اصلی
past master U استاد قدیمی
past master U استاد پیشین
master plans U نقشه مجموعه
master plans U نقشه کلیات
master plan U نقشه مجموعه
station master U رئیس ایستگاه
beach master U افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach master U رئیس بارانداز
drop master U سرپرست پرش
drop master U مدیر پرش
dock master U راهنمای حوض
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
chess master U استاد شطرنج
cargo master U نوعی هواپیمای باری
cargo master U هواپیمای کارگوماستر
candidate master U نامزد استادی شطرنج
master plan U نقشه کلیات
master program U شاه برنامه
master in lunacy U مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master mariner U ناخدای کشتی بازرگانی
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master menu U برنامه غذایی اصلی یکان
master mind U فکر بزرگ
master mind U عقل کل
master mode U وضعیت اصلی
master mode U حالت راهبر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com