English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semi processed data U داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
processed U عمل یا نتیجه امودن
processed U اموده فراورده
processed silk U ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
semi- U در معنای نصف یا بخش
semi U نیمه
semi U پیشوندی بمعنی : نیم
semi U نصف شده
semi U تقریبا نصف
semi U نیمه تاحدی
semi U نصفه
semi U نیم
semi U نصف
semi-conscious U در حال نیمه غش
semi-final U نیمه نهایی
semi-final U نیم پایانی
semi-final U مسابقات نیم پایانی
semi-finalists U نیم - پایانگر
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi circular U نیم دایرهای
semi-finalist U نیم - پایانگر
semi-conscious U نیمه بیهوش
semi-conscious U نیمه هشیار
semi-colons U نیم وج از یا
semi monthly U پانزده روزیکبار
semi monthly U روزنامه یامجله دوهفتگی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semi independent U نیمه خود مختار
semi independent U نیمه مستقل
semi diesel U نیم دیزل
semi conductor U نیمه هادی
semi circular a U طاق روی
semi-colon U نقطهبند
semi-finals U نیمه نهایی
semi finals U نیمه نهایی
semi-colon U نیم وج از یا
semi-colons U نقطه ویرگول
semi-colons U نقطهبند
semi meran U شبه مران در دفاع مران
semi annually U ششماهه
semi annual U ششماهه
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi weekly U هفتهای دوبار
semi trailer U نیمه یدک
semi solvable U نیم حل پذیر
semi slav U شبه اسلاو در وامبی وزیرشطرنج
semi skilled U نیمه ماهر
semi spinner U پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi roller U پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi officially U بطورنیم رسمی
semi official U نیمه رسمی
semi automatic U نیم خودکار
semi-column U نیم ستون
semi-precious U نیمه گرانبها
semi-precious U نیمه بهادار
semi circle U نیم دایره
semi centennial U نیم سده نیم سدهای
semi centennial U پنجاهمین سالگرد
semi barbarian U نیم وحشی
semi-mummy U نیمهبستهشده
semi literate U نیمه نویسا
semi-colon U نقطه ویرگول
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-modal U افعالیمثلdare;-Needنیمهکمکی
semi automatic advance U میزان کردن نیم خودکار
semi open game U بازی شطرنج نیمه باز
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
semi logarithmic paper U کاغذ نیمه لگاریتمی
semi killed steel U فولاد نیمه ارام
semi interquartile range U دامنه نیمه چارکی
semi indirect lighting U روشن سازی نیم مستقیم
semi automatic lathe U ماشین تراش نیمه خودکار
semi skilled worker U کارگر نیمه ماهر
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
semi circular parry U دفاع نیمدایره
semi-submersible platform U سکوینیمهشناور
semi-fisheye lens U لنزنیمهبرآمده
semi-detached houses U خانههاییکشکلبادیوارمشترک
semi self maintained discharge U تخلیه نیم وابسته
semi automatic telephone system U تلفن نیم خودکار
semi-permanent hair color [American] U رنگ مو
data U سوابق عناصر داده ها
data U مختصات
data U دادههای اماری
known data U عناصر تیرمعلوم
known data U عناصر معلوم
data U سوابق دانسته ها
data U داده
data U داده ها
data U ارقام
data U اطلاعات
data name U نام داده
t data U دادههای ازمون
data value U مقدار داده
data U مفروضات
data section U بخش داده ها
data security U امنیت داده ها
data set U دادگان
data scope U یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data terminal U ترمینال داده
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
data stream U سیر داده
data retrieval U بازیابی داده ها
data register U ثبات داده ها
data redundancy U زائد بودن داده ها
data redundancy U حشو داده ها
data reduction U تقلیل داده ها کاهش داده ها
data reduction U تقلیل داده ها
data set U مجموعه داده ها
data set U ترتیب داده
data stream U مسیل یا نهر داده
data statement U حکم دادهای
data strike U چاهک داده ها
data structure U ساخت داده ها
data structure U ساختار داده ها
data structure U ساختمان داده ها
data source U منبع داده
data structures U ساختارهای داده
data table U جدول داده ها
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
data termianl U پایانه دادهای
data sheet U ورق داده ها صفحه داده ها
data sheet U برگ داده ها
data sharing U اشتراک داده
data set name U نام مجموعه داده ها
data reduction U داده کاهی
data recording U ضبط داده ها
data plotter U رسام داده ها
data packet U نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data packet U منبع ارسال سری داده در یک بسته
data modification U اصلاح داده ها
data origination U سر منشاء داده ها
data mask U نقاب داده ها
data medium U رسانه داده ها
data medium U داده رسان
data mile U میل دریایی
data mile U میل
data model U مدل داده
data modem U modem
data organization U سازمان داده ها
data origination U اساس داده
data plotter U رسم کننده داده ها
data point U نقطه داده
data recording U داده نگاری
data recorder U ضباط داده ها
data recorder U داده نگار
data record U رکورد داده ها
data rate U میزان داده
data rate U نرخ
data pulse U ضربان داده
data protection U حفافت داده ها
data processor U پردازنده داده ها
data processor U داده پرداز
data privacy U محرمانه بودن داده ها
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
data preparation U امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data preparation U امایش داده ها
data preparation U داده امایی
data origination U سرچشمه داده ها
data transducer U مبدل داده ها
received data U داده دریافت شده
raw data U داده خام
raw data U ارقام خام
raw data U دادههای اولیه
raw data U دادههای خام
quantitative data U دادههای کمی
qualitative data U دادههای کیفی
output data U داده خروجی
original data U داده اصلی
ordnance data U اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordinal data U داده ترتیبی یا وصفی
objective data U دادههای واقعی
objective data U دادههای عینی
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
hunger for data U میل شدید به داده ها
data panel U دکمهاطلاعات
data hold U ذخیرهاطلاعات
transmitted data U دادههای ارسال شده
transmitted data U دادههای مخابره شده
transaction data U دادههای تراکنشی
tidal data U دادههای کشندی
test data U دادههای ازمایشی
test data U دادههای ازماینده
technical data U عوامل فنی
technical data U اطلاعات فنی
symbolic data U داده سمبلیک
source data U دادههای منبع
serial data U داده سری
sample data U داده نمونه
numeric data U دادههای عددی
numeric data U داده عددی
nominal data U داده اسمی
financial data U اطلاعات مربوط به امور مالی
experimental data U دادههای ازمایشی
experimental data U دادههای تجربی
discrete data U داده گسسته
digutal data U داده رقمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com