English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semi open game U بازی شطرنج نیمه باز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open game U بازی باز شطرنج
semi- U در معنای نصف یا بخش
semi U نصف شده
semi U پیشوندی بمعنی : نیم
semi U نیمه تاحدی
semi U تقریبا نصف
semi U نیمه
semi U نصفه
semi U نیم
semi U نصف
semi automatic U نیم خودکار
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
semi weekly U هفتهای دوبار
semi circle U نیم دایره
semi trailer U نیمه یدک
semi solvable U نیم حل پذیر
semi slav U شبه اسلاو در وامبی وزیرشطرنج
semi barbarian U نیم وحشی
semi centennial U پنجاهمین سالگرد
semi literate U نیمه نویسا
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semi meran U شبه مران در دفاع مران
semi monthly U پانزده روزیکبار
semi independent U نیمه خود مختار
semi independent U نیمه مستقل
semi monthly U روزنامه یامجله دوهفتگی
semi diesel U نیم دیزل
semi conductor U نیمه هادی
semi circular a U طاق روی
semi-column U نیم ستون
semi circular U نیم دایرهای
semi centennial U نیم سده نیم سدهای
semi annual U ششماهه
semi annually U ششماهه
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalist U نیم - پایانگر
semi-finalists U نیم - پایانگر
semi-precious U نیمه بهادار
semi-precious U نیمه گرانبها
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi skilled U نیمه ماهر
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi roller U پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi officially U بطورنیم رسمی
semi official U نیمه رسمی
semi-modal U افعالیمثلdare;-Needنیمهکمکی
semi-final U مسابقات نیم پایانی
semi-final U نیم پایانی
semi-final U نیمه نهایی
semi finals U نیمه نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
semi-colon U نقطه ویرگول
semi-colon U نقطهبند
semi-colon U نیم وج از یا
semi-colons U نقطه ویرگول
semi-colons U نقطهبند
semi-colons U نیم وج از یا
semi-conscious U نیمه هشیار
semi-conscious U در حال نیمه غش
semi-mummy U نیمهبستهشده
semi spinner U پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi-conscious U نیمه بیهوش
semi-fisheye lens U لنزنیمهبرآمده
semi-submersible platform U سکوینیمهشناور
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
semi-detached houses U خانههاییکشکلبادیوارمشترک
semi logarithmic paper U کاغذ نیمه لگاریتمی
semi automatic lathe U ماشین تراش نیمه خودکار
semi processed data U داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
semi automatic advance U میزان کردن نیم خودکار
semi skilled worker U کارگر نیمه ماهر
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
semi self maintained discharge U تخلیه نیم وابسته
semi circular parry U دفاع نیمدایره
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
semi indirect lighting U روشن سازی نیم مستقیم
semi interquartile range U دامنه نیمه چارکی
semi killed steel U فولاد نیمه ارام
semi automatic telephone system U تلفن نیم خودکار
semi-permanent hair color [American] U رنگ مو
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game U جانور شکاری
game U شکار
game U سرگرمی دوربازی بازی کردن
game U هرنوع ورزش بامقررات
game U شکار گرفته شده
game U بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game U اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game U چلاق
game U معیوب
game U کامپیوتر مخصوص
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game keep U پاسبان شکار
game keep U قرق چی
game U سرحال
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
game and game U یکدست ویکدست
game and game U یک بیک
game U بازی
game U مسابقه
game U سرگرمی شکار
game U یک دوربازی
game U مسابقههای ورزشی
game U شوخی
game U دست انداختن
game U تفریح کردن
game U اهل حال
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game keep U شکاربان
the game is up U بازی باخت
the game is up U بازی تمام شد
the game is on U بازی دایر است
off hand game U بازی جنبی
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
parlour game U بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
skin game U قمار از روی تقلب
skin game U تقلب درقمار
skin game U فریبکاری
small game U پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
game theory U نظریه بازی
game cartridge U محلورودیبازی
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
stoppage of the game U توقف بازی
off hand game U بازی غیررسمی
middle game U وسط بازی
game theory U تئوری بازی
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
football game U بازی فوتبال
hard game U بازی دشوار
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
closed game U بازی بسته
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
shell game U گردو بازی
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
laws of the game U مقررات مسابقه
Do you know how to play this game ? U این بازی رابلد هستید ؟
shell game U قمار با گردو
short game U ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
spanish game U بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
team game U بازی گروهی
fair game U شکار قانونی
fair game U شکار مجاز
board game U بازی روی تخته
ball game U شرایط وضعیت
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game U اجرای بازی جنگ
ball game U هماورد
ball game U مسابقه
ball game U گوبازی
ball game U ورزش یا بازی با توپ
war game U بازی جنگ کردن
war game U بازی جنگ
zero sum game U بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
perfect game U یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
fair game U آماج روا
fair game U طعمهی حاضر و آماده
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
to die game U مردانه جان دادن
to game away one's money U درقمارپول ازدست دادن
to kill game U شکارزدن
to make game of U دست انداختن
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
two pawns game U بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game U بازی وینی شطرنج
war game U جنگ ازمون
fair game U مسخره کردنی
fair game U دست انداختنی
three knights' game U بازی سه اسب
big game U شکار حیوانات بزرگ
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
four handed game U بازی چهارنفره
four knight's game U بازی چهار اسب
game bag U خرجین شکاری
game ball U توپ بازی
game bird U پرنده موردنظر درشکار
game clock U ساعت ورزشگاه
game cock U خروس جنگی
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
passing game U حمله با استفاده از پاس به جلو
game cycle U دوره بازی
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
enter the game U وارد بازی شدن
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
crampet game U بازی شطرنج
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
power game U بازی قدرتی
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
video game U بازی دیدنی
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com