Perdic | sedan chairs | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 21 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	sedan chairs U	تخت روان یکنفره

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	sedan U	تخت روان
	sedan U	اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
	sedan U	خودروسواری دارای دوصندلی عقب وجلو
	sedan chaire U	تخت روان
	sports sedan U	اتومبیل کوچک
	sedan chair U	تخت روان یکنفره
	chairs U	خرک
	chairs U	برکرسی یاصندلی نشاندن
	chairs U	کرسی استادی در دانشگاه
	chairs U	مقر
	chairs U	صندلی
	stacking chairs U	صندلیپشتدار
	musical chairs <idiom> U	هر روز شخصی را سریککار گذاشتن
	easy chairs U	صندلی راحت
	musical chairs U	نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
	high chairs U	صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
	rocking chairs U	صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
	rocking chairs U	صندلی گهوارهای
	Dust has accumulated [settled] on the chairs.	روی صندلی ها خاک نشسته
	The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U	صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.

Recent search history

Forum search