Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
security program
U
برنامه حفافتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
social security program
U
برنامه تامین اجتماعی
Other Matches
security
U
حفافت
security
U
تامین
security
U
ضامن
security
U
گرو تضمین
security
U
وثیقه
security
U
تامین مصونیت
security
U
اطمینان
security
U
مصونیت تضمین
security
U
محافظت شده یا رمزدار
security
U
کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
security
U
پیش از دستیابی
security
U
مشخصات کاربران مجاز
security
U
وجه الضمان
value as security
U
ارزش تضمین
security
U
گرو سهام قرضه دولتی
security
U
اسایش خاطر
security
U
امنیت
security
U
امان
in security for
U
یعنوان وثیقه درمقابل
i will be security for him
U
من ضامن او میشوم
security
U
اداره امنیت
security
U
خدمتکاران گروه امنیتی
security
U
ایمنی
security
U
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
cash security
U
وثیقه نقدی
security blanket
<idiom>
U
استفاده از چیزی برای راحتی
security countermeasures
U
اقدامات تامینی
cash security
U
وجه الضمان نقدی
national security
U
امنیت ملی
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
computer security
U
امنیت کامپیوتر
security glass
U
شیشه ایمنی
security force
U
نیروی تامینی
security risk
U
ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
security countermeasures
U
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
communication security
U
تامین مخابراتی
security files
U
فایلهای حفافتی
security countermeasures
U
پیشگیریهای حفافتی
security for cost
U
تامین هزینه دادرسی
collective security
U
تامین اجتماعی
collective security
U
تامین دسته جمعی
security check
U
چکامنیتی
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
chemical security
U
تامین شیمیایی
security trigger
U
دستهامنیت
security glass
U
شیشه نشکن
data security
U
امنیت داده ها
environmental security
U
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
transmission security
U
تامین ارسال پیام
give security for
U
تامین دادن ضامن دادن
to give security
U
وثیقه دادن
to give security
U
ضامن دادن
external security
U
امنیت خارجی
internal security
U
امنیت داخلی
internal security
U
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal security
U
تامین داخلی
system security
U
حفافت سیستم
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
software security
U
امنیت نرم افزاری
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
security market
U
بازار اوراق بهادار
security measures
U
اقدامات تامینیه
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
security specialist
U
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
signal security
U
تامین مخابراتی
local security
U
تامین محلی
job security
U
امنیت شغلی
transmission security
U
تامین ارسال
electronic security
U
تامین الکترونیکی
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
elevation of security
U
زیاد کردن تامین
elevation of security
U
بالا بردن حاشیه امنیت
give security for
U
تامین کردن
redeem a security
U
وثیقهای را فک کردن
security council
U
شورای امنیت
social security
U
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
social security
U
تامین اجتماعی
emotional security
U
ایمنی هیجانی
transmission security
U
تامین مخابره
security camera
U
دوربین امنیتی
security camera
U
دوربین نظارت
security camera
U
دوربین مدار بسته
area security
U
تامین منطقه
security council
U
شورای امنیت سازمان ملل متحد
security controls
U
کنترلهای حفافتی
security cognizance
U
شناخت ازنظر صلاحیت
security assistance
U
کمکهای امنیتی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
security clearance
U
تایید صلاحیت کردن
pledge of security
U
امان
physical security
U
امنیت فیزیکی
physical security
U
حفافت تاسیسات
physical security
U
تامین تاسیسات
security clearance
U
تاییدصلاحیت
security clearance
U
برگ عدم سوء پیشینه
security clearance
U
داشتن صلاحیت خدمتی
security cognizance
U
هشیاری امنیتی
area security
U
تامین منطقه عملیات
security force
U
اداره امنیت
for security reasons
U
به خاطر دلایل امنیتی
security service
U
اداره امنیت
security council
U
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
security incident
U
حادثه امنیتی
security reasons
U
دلایل امنیتی
security service
U
خدمتکاران گروه امنیتی
security force
U
خدمتکاران گروه امنیتی
security council
U
شورای حفافتی یکان
social security act
U
قانون تامین اجتماعی
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
rear area security
U
تامین منطقه عقب
reserved for security purposes
U
تامینی
security against faults in tille
U
ضمان درک
social security wealth
U
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security tax
U
مالیات سیستم تامین اجتماعی
social security system
U
نظام تامین اجتماعی
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
to be covered by social security
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to have social security coverage
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
maximum security prison
U
زندان فوق امنیتی
pacific security pact
U
پیمان امنیت پاسفیک
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
pacific security pact
U
Anzus
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
An important security authourity .
U
یک مقام مهم امنیتی
social security payroll tax
U
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
Department of Homeland Security
[DHS]
U
وزارتخانه امنیت کشور
to be insured under the social security scheme
[system]
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
Due to the review security procedures were modified .
U
به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
program
U
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program
U
برنامه دادن برنامه ریختن
program
U
دستور کار
program
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
U
برنامه دستور
program
U
روش کار پروگرام
program
U
نقشه
program
U
برنامه تهیه کردن
program
U
برنامه دارکردن
program
U
برنامه نوشتن
program
U
برنامه
program id
U
شناسنامه برنامه
program
U
دستور
program
U
برنامه ریزی کردن
program of instruction
U
برنامه تدریس
proprietary program
U
برنامه اختصاصی
report program
U
برنامه گزارش
relocatable program
U
برنامه جابجاپذیر
reentrant program
U
برنامه بازگذشتی
program specification
U
مشخصه برنامه
reentrable program
U
برنامه قابل بازگذشت
program verification
U
عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
program text
U
متن برنامه
program product
U
فراورده برنامه
program product
U
محصول برنامه
program priority
U
اولویت برنامه
program package
U
بسته برنامه
program overlay
U
جایگذاشت برنامه
program of targets
U
برنامه اماجها
program of targets
U
برنامه هدفها
program of instruction
U
برنامه اموزش
program music
U
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program module
U
واحد برنامه
program manager
U
بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program manager
U
مدیر برنامه ها
program maintenance
U
نگهداری برنامه
program maintenance
U
نگهداشت برنامه
program proving
U
اثبات برنامه
program relocation
U
جابجایی برنامه
program testing
U
تست برنامه
program testing
U
ازمایش برنامه
program switch
U
گزینه برنامه
program structure
U
ساخت برنامه
program storage
U
انباره برنامه
program stop
U
توقف برنامه
program step
U
گام برنامه
program stack
U
پشته برنامه
program specification
U
خصیصه برنامه
program segment
U
قطعه برنامه
program section
U
بخش تهیه برنامه ها
program section
U
بخش برنامه ها
program schema
U
الگوی برنامه
program run
U
رانش برنامه
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
spreadsheet program
U
برنامه صفحه گسترده
systems program
U
برنامه سیستم
target program
U
برنامه مقصود
target program
U
برنامه هدف
test program
U
برنامه ازماینده
training program
U
برنامه اموزش
transient program
U
برنامه گذرا
active program
U
برنامه دائر
troop program
U
برنامه تشکیل یکانها
system program
U
برنامه سیستم
support program
U
برنامه پشتیبانی
source program
U
برنامه مبداء
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com