English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
musical ability U توانش موسیقی
seashore U ساحل دریا
musical U موزیکال
musical U دارای اهنگ
musical U موسقی دار
musical boxes U جعبه ساز
musical language U زبان موسیقی
musical box U جعبه ساز
musical advisers U مشاورموزیکالی
A musical tone . U مقام ( درموسیقی )
musical instruments U الت موسیقی
musical instruments U ساز
musical instrument U الت موسیقی
musical instrument U ساز
musical chairs U نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
musical chairs <idiom> U هر روز شخصی را سریککار گذاشتن
musical instrument digital interface U واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
musical instrument digital interface U میانجی رقمی الات موسیقی
ability U شایستگی
ability U توانایی
ability U لیاقت صلاحیت
ability U قابلیت
ability U قدرت
ability U توانش
ability U استطاعت
non ability U عدم توانایی
non ability U ناشایستگی عدم صلاحیت
to the best of ones ability U بامنتهای توانایی
to the best of ones ability تا جایی که کسی توان آن را دارد
verbal ability U توانایی کلامی
mixed ability کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
general ability U توانایی عمومی
financial ability U تمکن مالی
numerical ability U توانایی عددی
ability grouping گروه بندی بر پایه توانایی
ability test آزمون توانایی
special ability U توانایی اختصاصی
spatial ability U توانایی فضایی
mental ability U توانایی ذهنی
motor ability U قابلیت حرکت
psi ability توانایی فرا روانی
reasoning ability U توانایی استدلال
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies U تا آنجا که تیغم ببرد
I can see an innate ability in that follow . دراو مایه و شایستگی می بینم
pecuniary ability to justify a bait U ملائت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
brace scale of motor ability U مقیاس توانش حرکتی بریس
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
mac quarrie test for mechanical ability آزمون توانایی فنی مک کواری
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
tests U آزمون ها
tests U امتحان ها
tests U آزمایش ها
tests U تست ها
tests U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tests U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tests U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
tests U اختیار
tests U تست
tests U معاینه کردن
tests U ازمایش کردن
tests U تست کردن ازمایش
tests U امتحان محک
tests U محک
tests U محک زدن
tests U امتحان کردن
tests U ازمودن کردن
tests U امتحان
tests U ازمایش
tests U ازمون
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
tests U ازمایش کردن امتحان
tests U معیار
speed tests U ازمونهای سرعت
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
means tests U سنجش استطاعت مالی
timed tests U ازمونهای زمان دار
trade tests U ازمونهای شغلی
type tests U ازمایشهای نوعی
litmus tests U آزمون نمایانگر
litmus tests U آزمون نهادنما
will temprament tests U ازمونهای اراده- خلق وخوی
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
litmus tests U آزمون تورنسل
statistical tests U ازمونهای اماری
situational tests U ازمونهای موقعیتی
screening tests U ازمونهای سرند کردن
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
infant tests U ازمونهای نوباوگان
individual tests U ازمونهای انفرادی
benchmark tests U ازمایشات محک
field-tests U ازمون پایکار
aptitude tests U ازمون استعداد
employment tests U ازمونهای استخدامی
aptitude tests U ازمون شایستگی
creativity tests U ازمونهای افرینندگی
acceptance tests آزمایشهای تحویل
pictorial tests U ازمونهای تصویری
placement tests U ازمونهای تعیین شغل
routine tests U ازمایشهای تک به تک
psychomotor tests U ازمونهای روانی- حرکتی
parallel tests U ازمونهای همتا
prototype tests U ازمایشهای مرغوبیت
projective tests U ازمونهای فرافکن
prognostic tests U ازمونهای پیش اگهی
sampling tests U ازمایشهای نمونهای
california tests of personality U ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
california achievement tests آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
criterion refernced tests U ازمونهای ملاکی
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
college admission tests آزمونهای پذیرش دانشجو
custom made tests U ازمونهای کار- ویژه
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
norm referenced tests U ازمونهای هنجاری
terman merrill tests U ازمونهای ترمن- مریل
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
random parallel tests U ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
goldstein scheerer tests U ازمونهای گلدشتاین- شیرر
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
He is a capable man . he is a man of ability . بنظر او یک میلیارد تومان بی قابل [ناقابل] است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com