English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
scientific terms U شرایطعلمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scientific U علمی
scientific U طالب علم
scientific U وابسته بعلم
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] U این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
Scientific research. U تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
extra scientific U ماورای علم
scientific manpower U نیروی انسانی متخصص
scientific management U مدیریت علمی
scientific experiment U تجربه علمی
scientific applications U کابردهای علمی
scientific method U روش علمی
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
scientific socialism U سوسیالیسم علمی
scientific researches U تتبعات علمی
scientific researches U پژوهشهای علمی
scientific researches U تحقیقات علمی
scientific notation U نمادعلمی
scientific notation U نشان گذاری علمی
scientific instruments U تجهیزاتعلمی
An immortal scientific work. U اثر علمی جاویدان
scientific data processing U داده پردازی علمی
scientific data processing U پردازش داده علمی
He devoted a lifetime to scientific research. U یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
come to terms <idiom> U به موافقت رسیدن
terms U شرایط
To come to terms with someone . U با کسی کنا رآمدن
in terms of U برحسب
it is a in terms U پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
to come to terms U سازش یا موافقت پیداکردن
terms U ضوابط
come to terms U سازش کردن
terms of trade U رابطه مبادله
terms of payment U شرایط پرداخت
terms of trade U شرایط معامله
perturbation [terms] U آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
popular terms U شرایطتودهای
We are on very friendly terms . U میانه ماخیلی گرم است
We are not on speaking terms . U با هم قهر هستیم
technical terms U شرایطدگرگونی
terms of trade U شرایط مبادله
usual terms U شرایطمعمولی
we are not on speaking terms U با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
terms and conditions U ضوابط و شرایط
terms of shipment U شرایط حمل
shipping terms U شرایط حمل
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
conference terms U شرایط کنفرانس
contradiction in terms U تناقص لفظی
credit terms U شرایط اعتبار
delivery terms U شرایط تحویل
implied terms U شرایط تلویحی
implied terms U شرایط ضمنی
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
mutual terms U شرایط متقابل
architectural terms U اصطلاحات معماری
settlement terms U شرایط تسویه
settlement terms U شرایط پرداخت
botanical terms U اصطلاحات گیاه شناسی
payment terms U شرایط پرداخت
nautical terms U اصطلاحات دریایی
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
delivery terms U نحوه تحویل
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me . U با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
I am on intimate terms with one of the ministers . U با یکی از وزراء نزدیک هستم
ink hard terms U اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
terms and conditions of the credit U ضوابط و شرایط اعتبار
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
She is on familiar (intimate) terms with me. U با من رویش باز است
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
sum of the terms of an infinite sequence U مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence U سری [ریاضی]
international commercial terms (incoterm U اینکوترمز
To talk in contradictory terms. To contradict one self . U ضد ونقیض با من حرف زدن
To talk in measured terms . To talk slowly. U شمرده صحبت کردن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com