English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scheduled circuits U خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scheduled U فرانما
scheduled U برنامه زمان بندی
scheduled U برنامه اجرائی
scheduled U زمان بندی کردن
scheduled U برنامه زمانی
scheduled U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
scheduled U دربرنامه گذاردن
scheduled U برنامه
scheduled U صورت فهرست
scheduled U جدول
scheduled U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
non scheduled U زمان بندی نشده
scheduled U زمانبندی
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled U ریز برنامه
scheduled U برنامه ریزی کردن
scheduled U برنامه زمان بندی فهرست
scheduled U در برنامه منظورکردن
scheduled U فهرست راهنمای قانون
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
scheduled target U اماج طبق برنامه
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
scheduled plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
The conference is scheduled for bahman 20 . U کنفرانس قرار است 20 بهمن تشکیل شود
scheduled service plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
circuits U دوره
circuits U جریان الکتریکی
circuits U احاطه کردن
circuits U دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuits U حوزه قضایی یک قاضی دور
circuits U مسیر
circuits U مدار
circuits U جریان حوزه
circuits U گردش
circuits U اتحادیه کنفرانس
circuits U پیست اتومبیلرانی
circuits U وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuits U نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuits U یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuits U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits U طرح گرافیکی یک مدار
circuits U و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuits U پیست اسبدوانی
circuits U حوزه صلاحیت دادگاه
circuits U حوزه قضائی
circuits U مدار جریان
circuits U مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuits U اتصال الکتریکی
circuits U مسیر گردش
circuits U دایره
circuits U اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
series circuits U مدارهای زنجیری
logic circuits U مدارهای منطقی
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U مدار بسته
short-circuits U اتصال کوتاه
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
control circuits U مدارهای کنترل
coupling of circuits U تزویج مدارات
coupling of circuits U پیوست مدارها
closed circuits U تلویزیون مداربسته
connections of polyphase circuits U اتصالهای مدارهای چند فاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com