English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saturated colour U رنگهای روشن
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
saturated U سیر شده
saturated U اشباع
saturated U مشبع
saturated U اشباع شده
saturated zone U منطقه اشباع
saturated solution U محلول سیر شده
saturated hydrocarbon U هیدروکربن سیر شده
saturated ground U زمین سیراب
saturated ground U خاک سیر اب
saturated compound U ترکیب سیر شده
saturated fat U چربی اشباع شده
saturated fats U چربی اشباع شده
saturated body U بخار مشبع
saturated air U هوای اشباع شده
saturated transistor U ترانزیستور اشباع شده
saturated vapour U بخار سیر شده
saturated soil paste U خمیر خاک اشباع
colour U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour U فام
colour U بشره
colour U تغییر رنگ دادن
colour U رنگ کردن
colour U رنگزدن
colour U رنگامیزی
colour U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colour U ملون کردن
colour U سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
colour U جدول شماره هایی که ویندوز
colour U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colour U احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
colour U کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour U رنگ
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour U میزان خالص بودن سیگنال رنگ
colour U چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour U انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
colour U دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
off-colour U کسل
off-colour U بی حال
off colour U کسل
off colour U بی حال
water colour U ابرنگ
scheme of colour U طرح رنگ
to change colour U تغییر رنگ دادن
to change colour U رنگ برنگ شدن
scheme of colour U رنگ بندی
water colour U رنگاب
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
primary colour U رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
colour-coded U کدگذاریاز طریقرنگ
colour supplement U مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا
colour scheme U چینشرنگیکمکان
colour fast U دارایرنگثابت
colour blindness U کوررنگی
colour blind U کوررنگ
colour bar U تبعیضقائلشدنبر مبنایرنگپوست-نژادپرست
colour filter U فیلتررنگ
colour display U نمایشرنگ
colour control U کنترلرنگ
colour chart U نموداررنگ
water colour U نقاشی ابرنگی
Wherever you go the sky has the same colour . <proverb> U به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
colour box U جعبه رنگ
flat colour U رنگ تخت
achromatic colour U رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
adjective colour U زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
false colour U رنگ مصنوعی
false colour U فیلم رنگی مصنوعی
dust colour U خاکی
dead colour U رنگ ضعیف
dead colour U رنگ دست اول
colour bearer U پرچم دار
flat colour U رنگ نازک مستوی
flesh colour U رنگ بدنی
rose colour U رنگ گلی
oil colour U رنگ روغنی
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
level colour U رنگ یکدست یا یکنواخت
high colour U خجالت
high colour U سرخی
ground colour U رنگ زمینه
flesh colour U رنگ بشره
hair colour [British] U رنگ مو
bishop of the wrong colour U فیل بد رنگ شطرنج
colour of waste water U رنگ فاضلاب
colour television camera U صفحهرنگیدوربین
colour selection filter U فیلترجداکنندهرنگ
light source colour U رنگ منبع نور
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com