English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
safety post U پایه ایمنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety U اطمینان
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
safety U نجات
right safety U مهرهمحافظراست
safety U ایمنی
safety U برقرار کردن تامین
safety U به ضامن کردن ضامن
safety U امنیت
safety U تامین
safety U بی خطری
safety U امنیت محفوفیت
safety U سلامت
overall safety U ایمنی کامل
safety lamp U چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety lamp U فانوس
safety lamp U چراغ اطمینان
safety hook U قلاب اطمینان
safety lamp U چراغ ایمنی
safety island U سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety belt U کمربند ایمنی
safety belt U کمربند اطمینان
safety belt U کمربند نجات
safety belt U کمربند رکاب
safety belts U کمربند ایمنی
safety lanes U مسیرهای امن دریایی
safety lever U اهرم ضامن
put on safety U روی ضامن گذاشتن
safety-valve U دریچه اطمینان
safety-valves U دریچه اطمینان
safety pin U خار ضامن میله ضامن
safety pins U اشبیل ضامن
safety pins U خار ضامن میله ضامن
safety lock U قفل ضامن
safety lock U ضامن اسلحه
safety lock U قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety limit U حد تامین
safety lever U دستگیره ضامن
safety pin U اشبیل ضامن
safety belts U کمربند اطمینان
free safety U مدافع در منطقه ضعف
safety bolt U تفنگ ضامن دار
safety card U کارت تامین جنگ افزار
safety card U کارت تامین اتشبار
safety device U دستگاه ضامن
safety device U ضامن
safety device U خارضامن
safety boat U قایق نجات
safety diagram U دیاگرام تامین
safety factor U ضریب تامین
safety bolt U ضامن
safety biltz U حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
put on safety U به ضامن کردن
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
factor of safety U عامل اطمینان
factor of safety U سازه ابیمی
factor of safety U ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety U عامل تامین
factor of safety U ضریب اطمینان
coefficient of safety U ضریب اطمینان
can one pass it with safety? U ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
safety factor U عامل تامین
safety glass U عینک ایمنی
safety glass U شیشه ایمنی
safety glass U شیشه بی خطراتومبیل
safety glass U شیشه نشکن
safety glass U شیشه اطمینان
safety glasses U عینک ایمنی
safety hazard U مخاطره ایمنی
safety belts U کمربند رکاب
safety gap U دهانه حفافت
safety fuze U چاشنی
safety fuze U ماسوره تامینی
safety fence U جانپناه کنار راه
safety fence U جانپناه
safety fork U دوشاخه امنیت
safety fork U گیره ضامن
safety fuse U فیوز
angle of safety U زاویه تامین گلوله
angle of safety U زاویه امنیت
safety fuse U فیوز اطمینان
safety fuse U فیوز ایمنی
safety belts U کمربند نجات
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety thong U تسمهامنیتی
safety thermostat U ترموساتامنیتی
safety tether U احتیاجاتامنیتی
safety tank U منبعامنیت
safety scissors U قیچیناخنگیر
safety rail U سپرامنیتی
safety pad U تشکنجات
safety handle U دستهایمنی
safety goggles U عینکایمنی
safety earmuff U گوشپرشامنیتی
safety chain U زنجیرهامنیت
safety cap U کلاهکامنیتی
safety cage U قفسهبازی
safety boot U چکمهیایمنی
safety binding U نوارامنیت
safety area U مهرهایپشتدست
safety catch U ضامنتفنگ
reasons of safety U دلایل امنیتی
failure safety U ایمنی در برابر خرابی
failure safety U قابلیت اطمینان
failure safety U قابلیت اعتماد
safety interlocks U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety interlock U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety mechanism U ساز و کار ایمنی
for reasons of safety U به خاطر دلایل امنیتی
left safety U مهرهمفمنچپ
safety zone U بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety wire U سیم ضامن
right safety back U مهرهمحافظعقبیراست
safety nets U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety valve U پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety precaution U پیش بینیهای احتیاطی
safety valve U دریچه اطمینان
safety trap U تله ایمنی
safety stop U ضامن اسلحه گیره ضامن
safety stop U ترمز خطر
safety net U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety stakes U دستکهای تامین
safety regulations U ایین نامه جلوگیری از خطر
safety razor U تیغ خود تراش
safety wire U اشبیل ضامن
safety wire U سیم ایمنی
weak safety U جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
safety stock U موجودی تضمینی
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
troop safety U تامین عده ها
safety lock U چفت ضامن سلاح
safety stock U موجودی ذخیره انبار
safety match U کبریت بی خطر
safety plug U پولک اطمینان
safety motive U انگیزه ایمنی
safety officer U افسر تامین یکان
strong safety U مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
ship safety U سلامت کشتی
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
safety locking devices U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
to carry a piece at safety U تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
ultimate factor of safety U ضریب اطمینان اختیاری
steel safety wheel U فلزایمنیچرخ
drivebelt safety guard U محافظهتسمهگرداننده
to put safety first [foremost] U اولویت اول را به ایمنی دادن
left safety back U مهرهمحافظعقبی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
to post up U مطلع کردن کامل دادن به
last post U شیپور خاموشی
last post U شیپورعزا
out post U نگهبان
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
out post U پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
the post has come U پست وارد شد
the post has come U پست رسید
the post has come U پست امد
to post up U تکمیل کردن
post- U تیر
out post U نگهبانی
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U صندوق پست تعجیل
post- U پاسگاه
post- U عجله
post- U ارسال سریع پست کردن
post U پست
post- U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U چاپار
post- U پست نظامی
post- U مقام مسئولیت
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U سیستم پستی پستخانه
post U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- U پست
post- U چاپار
post- U نامه رسان پستچی
post- U مجموعه پستی
post- U بسته پستی
post- U شغل
post- U اگهی کردن اعلان کردن
post- U بدیوار زدن
post- U چوب تقویت
post- U جرز
post- U تیرعمودی
post- U دیرک ستون
post- U پست کردن
post- U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- U مربوط به پست
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U پایگاه
post- U پادگان قرارگاه
post- U محل ماموریت موضع
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
post- U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com