Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safety hazard
U
مخاطره ایمنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hazard
U
غرر
hazard
U
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
by hazard
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by hazard
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by hazard
<adv.>
U
تصادفی
at all hazard
U
با هر گونه مخاطره
at all hazard
U
هرچه بادا باد
hazard
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard
U
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
hazard
U
خطر
hazard
U
مخاطره
hazard
U
قمار
hazard
U
ناراحتی
hazard
U
ضرر
hazard
U
زیان
hazard
U
بخطر انداختن
hazard
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
by hazard
<adv.>
U
اتفاقا
by hazard
<adv.>
U
تصادفا
by hazard
<adv.>
U
بطور تصادف
to run the hazard
U
خودرادرمعرض مخاطره قراردادن
explosion hazard
U
خطر انفجار
to run the hazard
U
بچیزی تن دردادن
radiation hazard
U
گزند تابش
water hazard
U
مانع ابی در مسیر گوی گلف
white hazard
U
به کیسه انداختن گوی سفیدبیلیارد
electrical hazard
U
خطرصاعقه
potential hazard
U
خطر بالقوه
hazard signs
U
علائم خطر
hazard signs
U
علایم امکان تولیدخطر
shock hazard
U
خطر تماس
occupational hazard
U
صدمه شغلی
occupational hazard
U
سانحه شغلی
hazard signs
U
علایم خطر
lateral water hazard
U
مانع برکهای به موازات مسیر گوی گلف
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
U
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
overall safety
U
ایمنی کامل
right safety
U
مهرهمحافظراست
safety
U
نجات
safety
U
اطمینان
safety
U
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
safety
U
امنیت
safety
U
برقرار کردن تامین
safety
U
به ضامن کردن ضامن
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety
U
تامین
safety
U
ایمنی
safety
U
بی خطری
safety
U
سلامت
safety
U
امنیت محفوفیت
left safety
U
مهرهمفمنچپ
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
weak safety
U
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
troop safety
U
تامین عده ها
safety wire
U
اشبیل ضامن
ship safety
U
سلامت کشتی
safety zone
U
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety stakes
U
دستکهای تامین
safety regulations
U
ایین نامه جلوگیری از خطر
safety razor
U
تیغ خود تراش
safety precaution
U
پیش بینیهای احتیاطی
safety stock
U
موجودی تضمینی
safety officer
U
افسر تامین یکان
safety motive
U
انگیزه ایمنی
safety post
U
پایه ایمنی
safety stop
U
ترمز خطر
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
safety trap
U
تله ایمنی
safety valve
U
دریچه اطمینان
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety wire
U
سیم ضامن
safety plug
U
پولک اطمینان
safety wire
U
سیم ایمنی
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
safety area
U
مهرهایپشتدست
for reasons of safety
U
به خاطر دلایل امنیتی
safety mechanism
U
ساز و کار ایمنی
right safety back
U
مهرهمحافظعقبیراست
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
failure safety
U
قابلیت اعتماد
failure safety
U
قابلیت اطمینان
failure safety
U
ایمنی در برابر خرابی
reasons of safety
U
دلایل امنیتی
safety catch
U
ضامنتفنگ
safety binding
U
نوارامنیت
safety boot
U
چکمهیایمنی
safety cage
U
قفسهبازی
safety cap
U
کلاهکامنیتی
safety chain
U
زنجیرهامنیت
safety earmuff
U
گوشپرشامنیتی
safety goggles
U
عینکایمنی
safety handle
U
دستهایمنی
safety pad
U
تشکنجات
safety rail
U
سپرامنیتی
safety scissors
U
قیچیناخنگیر
safety tank
U
منبعامنیت
safety tether
U
احتیاجاتامنیتی
safety thermostat
U
ترموساتامنیتی
safety thong
U
تسمهامنیتی
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety nets
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
factor of safety
U
عامل اطمینان
factor of safety
U
سازه ابیمی
factor of safety
U
عامل تامین
factor of safety
U
ضریب اطمینان
safety boat
U
قایق نجات
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
safety card
U
کارت تامین اتشبار
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
safety bolt
U
تفنگ ضامن دار
safety bolt
U
ضامن
safety biltz
U
حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
put on safety
U
روی ضامن گذاشتن
put on safety
U
به ضامن کردن
i provided for his safety
U
وسائل سلامت او را فراهم کردم
can one pass it with safety?
U
ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
safety belt
U
کمربند اطمینان
safety belt
U
کمربند ایمنی
safety pins
U
خار ضامن میله ضامن
safety pins
U
اشبیل ضامن
safety pin
U
خار ضامن میله ضامن
safety pin
U
اشبیل ضامن
safety-valves
U
دریچه اطمینان
safety-valve
U
دریچه اطمینان
safety belt
U
کمربند نجات
angle of safety
U
زاویه امنیت
safety net
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety belt
U
کمربند رکاب
safety belts
U
کمربند رکاب
safety belts
U
کمربند نجات
safety belts
U
کمربند اطمینان
safety belts
U
کمربند ایمنی
safety device
U
دستگاه ضامن
safety match
U
کبریت بی خطر
safety lamp
U
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety hook
U
قلاب اطمینان
safety glasses
U
عینک ایمنی
safety glass
U
شیشه اطمینان
safety glass
U
شیشه نشکن
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
safety glass
U
شیشه ایمنی
safety lamp
U
فانوس
safety lamp
U
چراغ اطمینان
safety lamp
U
چراغ ایمنی
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
safety lock
U
قفل ضامن
safety lock
U
ضامن اسلحه
safety lock
U
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety limit
U
حد تامین
safety lever
U
دستگیره ضامن
safety lever
U
اهرم ضامن
safety lanes
U
مسیرهای امن دریایی
safety glass
U
عینک ایمنی
safety gap
U
دهانه حفافت
safety fuze
U
چاشنی
safety fork
U
گیره ضامن
safety fence
U
جانپناه
safety fuse
U
فیوز
safety fence
U
جانپناه کنار راه
safety factor
U
عامل تامین
safety fuse
U
فیوز اطمینان
safety fuse
U
فیوز ایمنی
factor of safety
U
ضریب تامین ضریب اطمینان
safety device
U
ضامن
safety device
U
خارضامن
safety diagram
U
دیاگرام تامین
safety fuze
U
ماسوره تامینی
safety factor
U
ضریب تامین
safety fork
U
دوشاخه امنیت
drivebelt safety guard
U
محافظهتسمهگرداننده
healt and safety commision
U
کمیسیون سلامت و امنیت
to carry a piece at safety
U
تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
left safety back
U
مهرهمحافظعقبی
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
steel safety wheel
U
فلزایمنیچرخ
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
ultimate factor of safety
U
ضریب اطمینان اختیاری
to put safety first
[foremost]
U
اولویت اول را به ایمنی دادن
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com