English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roots and branches U اصول وفروع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches U شعبه زدن
branches U تقسیم
branches U رشته ساقه
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branches U کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branches U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branches U خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branches U دایره قسمت
branches U رسته
branches U انشعاب
branches U شاخه شاخه شدن
branches U شاخه دراوردن
branches U بخش
branches U شعبه رشته
branches U فرع
branches U شاخ
branches U شاخه
branches U منشعب شدن گل وبوته انداختن
branches U مشتق شدن
branches U رشته
branches U شعبه
branches U جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branches of production U شاخههای تولید
branches of production U رشتههای تولید
roots U پایه
roots U بیخ
roots U ریشه دار کردن
roots U پای دندانه
roots U گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
roots U توان کسری یک عدد
roots U بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
roots U عدد به توان یک دوم . جذر یک عدد
roots U جذر
roots U ریشه گرفتن
roots U از عددی ریشه گرفتن
roots U غریدن
roots U دادزدن
roots U اساس
roots U ریشه
roots U بن
roots U اصل
roots U اصول
roots U بنیاد
roots U بنیان پایه
roots U سرچشمه زمینه
roots U ریشه کن کردن
grass roots U اجتماع محلی منشاء
characteristic roots U ریشههای شاخص
latent roots U ریشههای نهفته
grass roots U کف زمین
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
to pull up by the roots U ریشه کن کردن
to pull up by the roots U از ریشه دراوردن
to pull up by the roots U از بیخ دراوردن
grass roots U اساس
square roots U جذر
cube roots U ریشه سوم
cube roots U کعب
cube roots U ریشه سوم کعب
cube roots U ریشه مکعب
square roots U ریشه دوم
to pull up by the roots U بیخ کن کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com