English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rolls of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
rolls of honour U لیست افتخار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
honour U ایفای تعهد کردن
honour U انجام تعهد
honour U یاحوالهای را قبول کردن
honour U برات
honour U قبول کردن
honour U عزت دادن به
honour U احترام کردن به
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
honour your contracts U اوفوا بالعقود
guard of honour U گارداحترام
guard of honour U پاسدار تشریفاتی
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of honour U وام شرافتی
to pledge one's honour U قول شرف دادن
maid of honour U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
pledge one's honour U قول شرف دادن
point of honour U موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
point of honour U قضیه شرف
the pinnacle of honour U اوج عزت
title of honour U کنایه
title of honour U لقب
word of honour U قول شرف
guest of honour U مهمانافتخاری
lap of honour U دورافتخاردوندهیااتومبیلران
battle honour U نشان افتخار
roll of honour U لیست افتخار
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
A prophet is not without honour, save in his own c. <proverb> U یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
To pawn ones life ( honour) . U زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
rolls U چیز پیچیده
rolls U چرخش گردش
rolls U غلتک
rolls U نورد
rolls U غلتاندن غلت دادن
rolls U غل دادن
rolls U فهرست پیچیدن
rolls U ثبت
rolls U صورت
rolls U توپ
rolls U لوله
rolls U گرده نان
rolls U ناوش
rolls U طومار
rolls U غلتک زدن
rolls U گردکردن
rolls U غلت خوردن گشتن
rolls U دوران حول محور طولی غلطش
rolls U انحراف به چپ یا راست
rolls U غلطیدن ناو
rolls U غلتش ناو
rolls U غلطیدن
rolls U تلاطم داشتن
rolls U تردادن
rolls U تراندن
rolls U غلتیدن
rolls U بدوران انداختن
rolls U طاقه
rolls U ناویدن
rolls U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolls U چرخش توپ والیبال
rolls U نورد کردن
rolls U فهرست
drum rolls U تندزنی
drum rolls U ضربات مداوم
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
to strike off the rolls U از صورت حذف کردن
on the rolls of fame U در زمره نامداران
smoothing rolls U دستگاه نورد نرم کننده
tax rolls U جزو جمع مالیاتی
to call the rolls U حاضروغایب کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com