English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point to point line U خط نقطه به نقطه
roll up U جمع کردن
to roll on U غلتیدن
to roll on U صاف کردن
roll U طومار
roll U لوله
roll U توپ
roll U صورت
roll U ثبت
roll U فهرست پیچیدن
roll U چیز پیچیده
to roll on U اسان رفتن
to roll by U صاف رفتن
roll up U اندوختن
roll up U چرخیدن
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
roll up U رویهم جمع شدن
roll up U انباشتن
roll U غلتش ناو
to roll by U اسان رفتن
to roll by U غلتیدن
roll U غلطیدن
roll U غلتک
roll U نورد
roll U غلتاندن غلت دادن
roll U ناوش
roll U ناویدن
roll U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll U چرخش توپ والیبال
roll U فهرست
roll U نورد کردن
roll U طاقه
roll around <idiom> U برگشتن
roll U دوران حول محور طولی غلطش
roll U انحراف به چپ یا راست
roll U غل دادن
roll U غلتک زدن
roll U گردکردن
roll U بدوران انداختن
roll U غلتیدن
roll U غلت خوردن گشتن
roll U تراندن
roll U تردادن
roll U تلاطم داشتن
roll U غلطیدن ناو
roll in <idiom> U باقیمت بالایی رسیدن
roll out U دویدن هواپیما روی باند
roll out U از حافظه جمع کردن
roll in U در حافظه پهن کردن
roll out U سر خوردن هواپیما
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
roll out U ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
roll U چرخش گردش
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
roll call U حضور و غیاب
roll call U حضور و غیاب سازمانی
roll call U نامیدن افراد
To roll up ones sleeves. U آستینهارابالازدن
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
spring roll U مربوطبهغذایچینی
toilet roll U دستمالتوالت
bed roll U خاموت انکادره
bed roll U رختخواب پیچ
To roll up the map. , U نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
To call the roll. Roll-call. U حاضر غایب کردن
roll of thunder U غرش رعد
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
blooming roll U نورد شمشه
roll housing U پایه دستگاه نورد
roll call U شیپورجمع
roll call U حاضر و غایب
roll back U عقبگرد
pay roll U لیست حقوق
pay roll U لیست پرداخت حقوق
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
period of roll U دوره تناوب
period of roll U زمان تناوب چرخش
back up roll U غلطک پشت بند
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
pilger roll U غلطک زائر
plate roll U غستگاه نورد صفحه
jelly roll U نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
jelly roll U رولت
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
backing roll U غلطک پشت بند
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
roll back U عقب کشی
eastern roll U شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
roll back U عقب کشیدن
roll axis U محور غلطش
jack roll U چرخ چاه
roll up one's sleeves <idiom> U سخت تلاش کردن
grooved roll U غلطک شیاردار
straightening roll U غلطک مستقیم کنی
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
swing roll U چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
the roll of a ship U غلت کشتی
the roll of the sea U غلت یا موج اب دریا
to be on the pay roll U جزوکارمندان یا مزدوران بودن
to be on the pay roll U مواجب یا مزد گرفتن
idle roll U غلطک کور
dummy roll U نورد کور
dummy roll U غلطک کور
shoulder roll U چرخیدن روی شانه ها
sheet roll U نورد ورق
roll pass U رخده نورد
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
roll stand U مقام نورد
grooved roll U نورد شیاردار
giant roll U تاب
roll pass U کالیبر نورد
roll paper U کاغذ لولهای
roll over credit U اعتبار گردان
hot roll U نورد کردن داغ
roll back U عمل تنزل دادن
drag roll U غلطک کششی
call the roll U حاضر و غایب کردن
call the roll U حضور و غیاب کردن
breaking down roll U نورد شکست
roll film U فیلملولهای
roughing roll U پیش نورد
break down roll U پیش نورد
pancake roll U کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
pancake roll U گوشتو...درستمیشود
bottom roll U غلطک ماتریسی
sausage roll U نوعیغذاباسوسیس
crushing roll U غلتکسنگشکن
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
universal roll U نورد یونیورسال
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
muster roll U دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
cross roll U نورد عرضی
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
cold roll U نورد کردن در حالت سرد
drum roll U ضربات مداوم
drum roll U تندزنی
chilled roll U نورد سخت کننده
blooming roll U دستگاه نوردشمشه
rock'n'roll U رقص راک اندرول
rock and roll U رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll U رقص راک اندرول
to roll one's eyes <idiom> U نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
roll-call U حاضر و غایب کردن
roll-calls U حاضر و غایب کردن
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
rock'n'roll U رقص بحنبان وبچرخان
cogging roll U دستگاه نورد اولیه شمش
hip-roll U تیر چوبی نبش
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
edge-roll U ابزار سه ربع گرد
angle-roll U ابزار گرد
roll of honour U لیست افتخار
arm roll and grapevine U بغل رومی
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
intermediate roll stand U مقام نورد میانی
Roll the blanket round yourself. U پتو رابدور خودت بپیچ
roll piercing process U روش نورد مایل
roll piercing process U فرایند نوردمایل
center disc roll U نورد دیسکی
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
to roll up the enemy line U حمله جناحی
roll out the red carpet <idiom> U برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
roll out the red carpet <idiom> U حسابی پذیرایی کردن
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
center disc roll U غلطک دیسکی
front headlock and side roll U سر زیر بغل با مایه بزکش
double arm roll from front U زیر با مایه کلندون
To shake ( swing , roll) ones hips . U قر دادن
fireman's carry and barrel roll U یک دست از کمر
arm roll and outside leg trip U فن ارنج
leg lift and side roll U کنده سرانبون
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] U صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
point to point U پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point U امتیاز
point U نقطه گذاری کردن ممیز
point U متوجه ساختن
to come to a point U باریک شدن
to come to a point U بنوک رسیدن
point to point U نقطه به نقطه
point U اشاره کردن
point U راس
point U به سمت متوجه کردن
point U قطبهای باطری یاپلاتین
near point U نقطه نزدیک
way point U ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
point U باریک کردن
Now he gets the point! <idiom> U دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com