Perdic | road traffic offences | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	road traffic offences U	جرائم راهنمایی و رانندگی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	road traffic U	ترافیک جاده ترافیک خیابان
	road traffic U	رفت و امد خیابان
	Is there a road with little traffic? U	آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
	Is there a road with little traffic? U	آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
	road traffic U	امد وشد خیابان
	commercial road traffic U	ترافیک جاده تجاری
	a low-traffic road U	خیابان کم رفت و آمد
	to shift freight traffic from road to rail U	حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
	to take offences U	رنجیدن
	offences U	جرائم
	fatal offences U	جرائم مهلک
	non fatal offences U	جرائم غیر مهلک
	motoring offences U	جرائم رانندگی
	sexual offences U	جرائم جنسی
	street offences U	جرائم خیابانی
	street offences U	اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
	no offences was meant U	توهین نبود
	that is an offences to moralit U	لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
	to give offences to U	توهین کردن
	political offences U	جرائم سیاسی
	offences against persons U	جرائم بر علیه اشخاص
	to give offences to U	رنجاندن
	offences against property U	جرائم بر علیه اموال
	no offences was meant U	مقصود
	non fatal offences against the person U	مادون نفس
	non fatal offences against the person U	جرائم بر علیه ابدان
	offences against public morals U	جرائم بر علیه اخلاق عمومی
	offences against public dencency U	جرائم بر علیه عفت عمومی
	court of petty offences U	محکمه خلاف
	court of petty offences U	دادگاه لغزش
	through traffic U	شد امد ترانزیتی
	through traffic U	امد و رفت ترانزیتی
	through traffic U	ترافیک ترانزیتی
	traffic U	مبادله کالا
	one-way traffic U	عبوریکطرفه
	two-way traffic U	محلعبوردوطرفه
	through traffic U	عبور یکسره
	traffic U	نقل
	traffic U	داده پیام دریافتی
	traffic U	عبور و مرور
	traffic U	مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
	traffic U	امد و شد حمل و نقل
	traffic U	رفت و امد
	traffic U	تجارت
	traffic U	ترافیک
	traffic U	امد و شد
	traffic U	رفت و امد وسایل نقلیه
	traffic U	تجارت غیرقانونی
	traffic U	تجمع مدافعان
	traffic U	انتقال دریانوردی
	traffic U	حرکت سیر
	traffic U	گذشتن
	traffic U	امد و رفت
	traffic U	تردد کردن
	traffic U	مخابره
	traffic U	کالا
	traffic U	داد وستدارتباط کسب
	traffic U	تجارت هدایت شده
	traffic U	عبو ومرور وسائط نقلیه
	traffic U	اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
	traffic U	امد وشد رفت وامد
	traffic U	تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
	traffic U	امد وشدکردن
	traffic U	نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
	traffic U	شد وامد
	outgoing traffic U	جاده به راستای بیرونی
	traffic circle U	دایرهی یک طرفه
	freight traffic U	رفت و امد بار
	stop-and-go traffic U	ترافیک سپر به سپر
	The traffic is heavy. U	ترافیک سنگین است.
	traffic circles U	دایرهی یک طرفه
	merging traffic U	ترافیکخیابانفرعیاتوبان
	traffic jam U	ترافیکوراهبندانسنگین
	traffic lanes U	خطترافیک
	traffic release U	ساعت عبور ازاد خودروها
	traffic designer U	نقشه کش رفت و امد
	traffic congestion U	راهبندان سنگین
	traffic warden U	فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
	dense traffic U	ترافیک سنگین
	heavy traffic U	ترافیک سنگین
	railway traffic U	امد و شد راه اهن
	railway traffic U	عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
	public traffic U	رفت و امد همگانی
	air traffic U	رفت و آمد هواپیمایی
	tidal traffic U	امد و شد ناقرینه
	traffic density U	تراکم عبور و مرور
	traffic density U	شدت عبور و مرور
	traffic density U	فشار امد وشد
	traffic density U	سنگینی شد امد
	traffic density U	پرپشتی شد امد
	traffic flow U	کشش ترافیک
	traffic induit U	ترافیک القایی
	traffic induit U	شد امد القایی
	traffic intensity U	شدت عبور و مرور
	traffic density U	تکاشف عبور و مرور
	traffic cut U	گره شد امد
	telecommunication traffic U	ترافیک ارتباطات
	tidal traffic U	شد امدنابرابر
	traffic control U	کنترل عبور و مرور
	traffic control U	کنترل ترافیک
	traffic control U	کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
	traffic court U	دادگاه تخلفات رانندگی
	traffic court U	دادگاه عبور و مرور
	traffic court U	دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
	telephone traffic U	ترافیک تلفنی
	traffic island U	بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
	traffic lane U	مسیر عبور و مرور
	traffic signal U	نشانه روشن
	traffic stream U	جریان امد و شد
	traffic stream U	جریان رفت و امد
	traffic cut U	تقاطع دو جریان عبور و مرور
	telecommunication traffic U	ترافیک مخابرات
	traffic stud U	سنگ راه
	traffic stud U	گلمیخ چهارگوش
	traffic volume U	حجم امد و شد
	traffic volume U	بار شد و امد
	traffic signal U	چراغ راهنمایی
	traffic signal U	علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
	traffic lane U	خط شد امد
	traffic paint U	خط کشی راه
	traffic peak U	حداکثر عبور و مرور
	traffic peak U	تیزه شد امد
	traffic post U	پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
	traffic sign U	تابلو علایم
	traffic sign U	لوحه نشانه گذاری
	traffic sign U	تابلو نشانه گذاری
	traffic sign U	علامت عبور و مرور
	transit traffic U	عبور ترانزیتی
	eligible traffic U	عبور و مرور مجاز
	eligible traffic U	حد عبورمجاز مسیرها
	traffic lane U	یک خط جاده برای یک مسیر
	traffic density U	تراکم امد و شد
	traffic lights U	چراغ راهنمایی
	traffic light U	چراغ راهنمایی
	generated traffic U	شد امد ایجادی
	to be closed to [all] traffic U	برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
	container traffic U	تراکم حمل و نقل کانتینرها
	to direct traffic through U	ترافیک را از طریق...هدایت کردن
	moving traffic U	ترافیک در حال حرکت
	turning traffic U	ترافیک پیچ دار
	to regulate the traffic U	[جریان] ترافیک را کنترل کرن
	bus traffic U	رفت و امد اتوبوسها
	bus traffic U	عبور و مرور اتوبوسها
	density of traffic U	تراکم رفت و امد
	density of traffic U	تراکم ترافیک
	density of traffic U	پر پشتی امد و شد
	street traffic U	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
	airfield traffic U	عبورو مرور در فرودگاه
	airfield traffic U	عبور و مرور فرودگاه
	street traffic U	ترافیک [جاده]
	gyratory traffic U	امد و شد چرخنده
	gyratory traffic U	شد امدچرخشی
	motor traffic U	رفت و امداتومبیلها
	There is heavy traffic. U	ترافیک سنگین است.
	induced traffic U	ترافیک القایی
	inbound traffic U	مسیر خارج از کشور
	inbound traffic U	مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
	to open something to [the] traffic U	چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
	emerging traffic U	جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
	local traffic U	رفت و امد محلی
	motor traffic U	رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
	incoming traffic U	جاده وسایل که می آیند
	merging traffic U	ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
	traffic flow U	کشش عبور ومرور
	one way road U	راه یک سویه
	to take to the road U	راهزنی کردن
	on the road U	در راه
	on the road U	مسافر
	two way road U	راه دو سویه
	to take to the road U	راهزن شدن
	one way road U	راه یکطرفه
	in the road U	درسر راه
	two way road U	راه دو طرفه
	in the road U	مانع راه
	road U	بجاده
	road U	راه اهن
	road U	خیابان
	road U	معبر
	the road U	شاهراه
	road U	راه
	the road U	شارع عام
	road U	گذرگاه
	road	جاده
	on the road <idiom> U	سفر کردن
	road U	شارع
	Are we on the right road for ... ?	آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
	road a U	مسیرجاده
	road U	طریق خیابان
	broken traffic line U	خط گسسته برای امد و شد
	broken traffic line U	خط چین برای امد و شد
	telephone traffic recorder U	ثبات ترافیک
	rush-hour traffic U	ساعت شلوغی ترافیک
	goods traffic [British E] U	رفت و آمد بار
	air-traffic control U	کنترل عبور و مرور هوایی
	rush-hour traffic U	وقت شلوغ رفت و آمد
	air traffic control U	کنترل عبور و مرور هوایی
	air traffic section U	قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
	goods traffic [British E] U	حمل و نقل بار
	airport traffic area U	منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
	traffic on public roads U	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]