English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
restrictive monetary policy U سیاست پولی انقباضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
restrictive fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
monetary policy U سیاست پولی
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
contractionary monetary policy U سیاست پولی انقباضی
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
pure monetary policy U سیاست پولی خالص
non restrictive U غیر تحدیدی
restrictive U محدود سازنده
non restrictive U توصیفی
restrictive U محدود کننده
restrictive U داروی پیش گیر
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
restrictive indorsement U فهر نویسی مشروط
restrictive indorsement U پشت نویسی مقید
restrictive effect U اثر انقباضی
non restrictive clause U قضیه غیر تحدیدی
restrictive effect U اثر کاهشی
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
non monetary U غیر نقدی
monetary U مالی
monetary value U ارزش پولی
monetary U پولی
monetary base U پایه پولی
monetary contraction U تقلیل پول
monetary control U نظارت پولی
monetary contraction U کاهش پول
is a monetary sign U نشان پول
is a monetary sign U انگلیسی است
monetary assets U دارائیهای پولی
monetary authorities U مقامات پولی
monetary base U مبنای پولی
monetary control U کنترل پولی
monetary convention U اتحاد پولی
monetary school U مکتب پولی
monetary unit U واحد پولی
monetary reserves U ذخائر پولی
monetary restriction U محدودیت پولی
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary sector U بخش پولی
monetary stand U عیار قانونی مسکوکات
monetary system U سیستم پولی
monetary targets U اهداف پولی
monetary unit U واحد پول
monetary instruments U ابزارهای پولی
monetary expansion U افزایش پول
monetary economy U اقتصاد پولی
monetary expansion U توسعه پولی
Monetary systems. U سیستم های پولی ( مالی )
monetary incentive U مشوق پولی
monetary inflation U تورم پولی
monetary deflation U محدودیت پولی
monetary deflation U انقباض پولی
monetary convention U اتحاد ارزی
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
european monetary system U سیستم پولی اروپایی
international monetary reserves U ذخائر پولی بین المللی
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
policy U مسلک سیاست
policy U رویه
policy U خط مشی روش
policy U بیمه نامه
policy U تدبیر
policy U خط مشی
policy U اداره یاحکومت کردن
policy U خط مشی سیاستمداری
policy U مصلحت اندیشی
policy U کاردانی
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U سند معلق به انجام شرطی
policy U سیاست
voyage policy U بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy U سیاست دستمزد
valued policy U بیمه نامه با ارزش معین
voyage policy U قرارداد اجاره کشتی
ostrich policy U سیاست خود فریبی
wagering policy U بیمه قماری
endowment policy U بیمهی عمر
policy of pandering U سیاست خودشیرین بودن
stop go policy U سیاست تثبیت
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
policy objectives U اهداف موردنظر
ostrich policy U رویه کبک
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
unvalued policy U بیمه نامه ارزش گذاری نشده
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
policy holder U دارنده بیمه نامه
policy implication U کابرد سیاستی
policy implication U کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
policy makers U سیاست گذاران
policy objectives U اهداف سیاستی
policy of contianment U سیاست تحدیدی
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
social policy U سیاست اجتماعی
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
policy options U انتخابهای سیاستی
policy options U انتخابهای مورد نظر
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
policy holder U دارنده بیمه
policy file U پرونده خط مشیها و دستورات
to u. a policy of insurance U رابکسی دادن
to u. a policy of insurance U سند بیمه
to a dapt a policy U رویهای اتخاذ کردن
time policy U بیمه نامه مدت دار
outward looking policy U سیاست برون نگر
policy book U پرونده خط مشیها
policy book U کتاب روشها
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
the policy of the government U سیاست دولت
the policy of the government U رویه دولت
tax policy U سیاست مالیاتی
take out an insurance policy U قرارداد بیمه را منعقد کردن
stop go policy U توسعه
policy dilemma U معمای سیاستی
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
public policy U سیاست عمومی
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
economic policy U سیاست اقتصادی
insurance policy U قرارداد بیمه
employment policy U سیاست اشتغال
evacuation policy U روش تخلیه پزشکی
evacuation policy U خط مشی اخراجات پزشکی
expansionary policy U سیاست انبساطی
financial policy U سیاست مالی
fiscal policy U سیاست مالی
policy making U سیاست گذاری
insurance policy U بیمه نامه
blanket policy U بیمه نامه جامع
budgetary policy U سیاست بودجهای
commercial policy U سیاست بازرگانی
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
blanket policy U بیمه نامه کلی
insurance policy U سند بیمه
development policy U سیاست توسعه
fiscal policy U سیاست مالیاتی
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
land policy U سیاست اقتصادی مربوط به زمین
policy-making U سیاست گذاری
mixed policy U بیمه نامه مختلط
foreign policy U سیاست خارجی
national policy U خط مشی ملی
national policy U سیاست ملی
open policy U بیمه نامه باز
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
income policy U سیاست مربوط به درامدها
income policy U سیاست درامدی
bearer policy U بیمه نامه بدون نام
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
honesty is the best policy U عین مصلحت در راستی ودرستی است
health policy U سیاست بهداشتی
floating policy U بیمه نامه متغیر
foreign policy U خط مشی عمل خارجی
anti development policy U سیاست ضد توسعه
all risk insurance policy U بیمه نامه تمام خطر
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
active fiscal policy U منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
scorched-earth policy U نابودکردنوازبینبردن
The policy of balance of power. U سیاست موازنه قدرت
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti inflationary policy U ضد تورمی
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
insured, policy holder U بیمه شده
import substitution policy U سیاست جانشینی واردات
expansionary fiscal policy U سیاست مالی انبساطی
pure fiscal policy U سیاست مالی خالص
easy money policy U سیاست گشایش پول
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
discount rate policy U سیاست نرخ تنزیل
decision making policy U سیاست تصمیم گیری
contractionary fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
austere fiscal policy U سیاست مالی مضیق
begger my neighbour policy U سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
the open door policy U سیاست دروازههای باز
compensatory fiscal policy U سیاستهای مالی ترمیمی
scrap heap policy U رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
open door policy U سیاست درهای باز
He sought, if without much success, a social policy. U او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. U ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com